۸ پاسخ

منم داغونم کرده بودن مهسا
تصمیم گرفتم شبا دیگ ساعت یازده ببرمشوم تو رخت خواب واسه این کار باید جای خوابشون فرق داشته باشه با جایی ک در طول روز هستن تا متوجه بشن ک هرموقع میرن اونجا باید بخابن واسه همین بردمشون اتاقشون تو تختاشون
واسه شب اول ساعت یازده بردم اتاق و اتاق رو تاریک کردم تا یک اینا نخابیدن ولی خسته نشدم همینجور رو پا تکونشون دادم لالایی گزاشتم براشون اگ بچهات ب گهواره عادت دارن بزارشون تو گهواره تو اتاق خلاصه تا یک هفته اینا یک دوازدع نیم اینتگا میخابیدن ولی من کوتا نمیومدم سر ساعت یازدع میبردمشون اتاق
اگ جایی هم بودیم سر ساعت یازده میرفتم تو اتاقشون و تاریک میکردم خابشون میکردم
یکم اولش سخت بود یادت باشه ب زور نخای بخابونیا گریه میکنن اولش یکم تو اتاقشون بازی کن باهاشون
الان جوری شدع که پسرم ده نیم یازده خوابه خودش دخترمم تا یازده یا یازده و نیم دیگ خوابه
انقد گریه میکنن اگ این تایم نخابونمشون
الان یک ماهه ک دارم اینجوری خوابشون میکنم
هم استراحتم بیشتر شده
هم بعد از خوابیدنشون ب کارام میرسم
هم وقت دارم یکم با شوهرم خلوت کنیم حرف بزنیم یچیزی بخوریم

عزیزم مادر بودن همینه خدا بهت صبرشو انرژیشو بده تا از پسش بر بیای ولی یه چیزی میگم بعد به حرفم میرسی . از این روزات لذت ببر یه روزی دلتنگش میشی

هیچوقت😂🤌

دختر من بعد سه ماه درست شد

خواب شبشون تنظیم نیس برات؟

من بچه اولم تا پنج سالگيش شيا بيدار ميشد شير ميخواست

هر بچه فرق داره. هر وقت کولیک و رفلاکس دست از سرشون برداره

الان ۴ ماهشه مگه خوب نشده تنظیم خوابش

سوال های مرتبط