۳۳ پاسخ

پارت ۵
لحظه گفت مطمین بودم بچمون سالمه از خدا خاستم زیباترین نعمت شو بهم بده 🥲

اگه روی دلین حساسم این همه به خاطر همه سختیای قبلشه اگه نیبینین کسی رو بچه اش خیلی حساس و وسواسه بدونین یه چیزی هست پشتش
ببخشید که طولانی شدش
لطفا سوالی در مورد مریصی همسرم نپرسید چون تکرارش برام ازار دهنده است

بچه ها ببخشید طولانی شد 😘🩷

پارت ۴
درصد احتمال اینکه بچه مشکل داشته باشه هست اگه خیلی حساسید برید امینوسنتز بدین معرفی نامه زد به دکتر فوق تخصص زنان و بارداری های پر خطر رفتیم پیش اون دکتره سونو کرد منو گفت وضعیت قرار گیزی جنین الان مناسب گرفتن تست نیست برو ۱۴ هفته بیا ۱۴ هفته رفتیم یه نامه گذتشت حلومو که همسرم بنویسه امضا کنه که هر اتفاق بعد از ازمایش بیوفته مسئولیتش با دکتر نیست دکتر گفت احتما سقط جنین زیاده اون روز از مطب زدم بیرون گفتم من جونم وصل شده به این بچه نمیتونم ازش دل بکنم کلی نذر و نیاز کردیم بقیه بارداریم به سختی رد شد روز زایمانم فقط گریه میکردم نکنه بچه سالم نباشه دکترم تو این نه ماه همیشه بهم انرژی مثبت میداد تو اتاق عمل کلی بغلم کرد مثل یه مادر ۱۸ اذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۳۱ دیقه دلین قشنگم به دنیا امد فرشته طلایی من کلی فیلم دارم از اون روز وقتی تو اتاق عمل بودم کل خانواده تو بیمارستان بودم مامان برام میگفت شوهرت از وقتی رفتی تو اتاق عمل تا وقتی امدن صدا زدن که زایمان کردی و میخای بیای بخش پشت در اتاق عمل قران میخونده براتون
بعد چند ماه ازش پرسیدم چی میخاستی از خدا اون

پارت ۳
گفت من لیسانس دارم گفت تو این سن با این که مریضی مشکلی داری از نظر جسمی همسرم گفت ن پس پاشید برید اقدام کنید بعدم دخیل ببنید به خدا گفتم ولی ما میخام بچه سالمی داشته باشیم یعنی چی دخیل ببندیم دکتره گفت حرفتون مثل اینه من عنکیم بزم وکتر بگم دکتر من نمیخام بچه ام عینکی باشه خلاصه اون روزم با دکتر دعوامون شد و زدیم بیرون با کلی پرس و جو یه دکتر ژنتیک پیدا کردیم تو بیمارستان اتیه از همسرم نمونه گرفت گفت ناامیدتون نمیکنم این مریضی اگه همسرت ژن ناقل باشه بچه تون صد در صد میگیره ولی اگه مغلوب باشه مشکلی نداری سال ۹۹ ۱۸ میلیون هزینه کردیم بهمن ماه جوابش امد و همسرم ژن مغلوب بودش ولی بازم دکتر گفت هفته ده بارداری بیا پیشم همسرم بلیط مسهد خرید رفتیم مشهد اونجا نذر کردیم خدا یه بچه سالم بهمون بده تا خوشبختیمون کامل بشه شب اخر خواب دیدم یه بچه بغلمه صورتش معلوم نبود ولی موهاش طلایی بود
با اولین اقدام باردار شدم۱۹ فروردین ۱۴۰۱ بی بی چکم مثبت شد
هفته ده بارداری رفتیم پیش دکتر ژنتیک گفت ۲۰

پارت ۲
میدیدم کسی بارداره یا زایمان کرده یه حسرتی تو دلم میومد خیلی حس بدی بود خیلی ناراحت میشدم هر بار تا یه مدت افسرده بودم همسرم میدید ناراحتم میگفت بیا بریم از پرورشگاه یه دونه خوشگلشو باب سلیقه ات انتخاب کن هر بار میگفتم مکه جنسه یا لباسه برم انتخاب کنم میخندید ترس اینو داشت بچه دار بشه بچه اش مشکل خودش و داشته باشه سال ۹۸ به اصرار خودم بردمش ازمایشگاه پیش دکتر ژنتیک که ازمایش بدیم دکتر بی ملاحظه تا مدارک پزشکی همسرمو دید گفت تو چطور بدون استرس و با روش طبیعی با همسرت رابطه داری به هیچ عنوان نباید باردار بشی چون سقط قانونی نداره و تو ازمایش و سونو هم مشخص نمیشه این مریضی فقط با امینوسنتز مشخص میشه که اونم با توجه به وضعیت جنین و مادر ممکنه ریسک سقط باشه شپا برید مرکز ناباروری با ای وی اف باردار باید بشی حتما همسرم که استرس داشت حالا با این حرفا بدترم شده بود حتی بهم نزدیکم نمیشد میگفت بزار برو چرا موندی یا من اینده تو رو هم خراب کردم بعد از کلی حرف راصیش کردم رفتیم مرکز رویان اونحا گفتیم مشکلمون و دکترش خندید گفت اقا مدرک تحصلیت چیه همسرم

آیا طبیعی من کلی اشک ریختم
الهی شکر برای وجود دلین قشنگم
الهی شکر برای همسر مهربون و همراهت
و شکر برای شما ک همسر و مامان خییییلی خوب و مهربونی هستی
انشالله همیشه شاد و سلامت باشین

اشک تو چشمام جمع شد با خوندن داستان زندگیت ،دخترخاله پسرخاله منم بیماری ای بی دارن ژنتیکیه ،خالم فقط یدونه پسر سالم داره و اینا ناخواسته باردارشدن مامردیم و زنده شدیم تا وقتی بچه هاشون دنیا اومدن واقعا خیلی خیلی سخت بود خداروشکر که سالم بودن

خداروشکر گلم که به خیر گذشته، و فرشته کوچولوت صحیح سالم کنارتونه
دلتون خوش لبتون خندون همیشه🌹

حساس بودن تو ذات اکثر مادرها هست عزیزم .
سایه تون بالای سر بچه تون مستدام.. خدا حفظش کنه عزیزم بمونه برات.

ای جانم خدارو شکر همینه که میگن اگه خدا نخواد یک برگم از درخت جدا نمیشه خیلی خوشحالم براتون 😍

منم بیماری پسو یازیس دارم و از این بابت خیلی نگران بودم
خداروشکر دخترم سالمه اما چیزی که نگرانم مس کنه پسو بیماری مادر زادی نیس
مثلا برا خود من ژن خاموش بود و تو ۱۸ سالگی با استرس کنکور لعنتی روشن شد و شروع دردسرهام بود
به هر حال زندگی ادامه داره نمی تونستم خودم رو از بچه محروم کنم

خدارو صد هزار مرتبه شکر که دلین جون سالم خدا حفظش کنه برای شما و همسرتون

بهار قشنگ💕
خدا دلین موطلایی و چشم‌ابی رو براتون حفظ کنه💞
ژنش اروپایی خوشگل خانوم🤍

مادر بودن یعنی نگرانی و نگرانی تموم نشدنی
آنیل که ۴،۵ماهش بود به همسرم گفتم از وقتی که آنیلو باردار بودم تا الان همش نگرانی های مختلف داشتم
مادری یعنی همین گلم
نگرانی های پشت هم
خدا حفظتون کنه براهم عزیزه دلم ❤️🤍

عزیزم
خدا را شکر که سالمه
ان شاالله کنار هم همیشه دل خوش و سلامت باشید.
منم خیلی روی دخترم حساسم و دقیقا به خاطر سختی هایی که کشیدم اینقدر حساسم.
ای کاش فامیل و آشنا درک می‌کردند و دست از سرزنش بر می‌داشتند.

ای جان دلم خدایاا قربون لطف ومرحمتت بشم موهای تنم سیخ شد وبغضم گرف هزاربار خدایااشکرت خدایاااشکرت

عزیزم🥺
یه مادر از وقتی میفهمه یه بچه تو وجودش داره شکل میگیره همه سختیاشو با جون دل قبول میکنه و کلی مراقبه ک بهش آسیب نرسه
انشاله موفقیتاشو ببینی عزیزم

اشکم در اومد
خداروشکر دلین خوشگل و تو بغل تون دارین
خدا حفظش کنه گل دخترو

عزیزم به منم همه میگن گوش نمیدم راه خودتو برو ❤️❤️❤️

اخی😍🥹 خدا همتونو واسه هم دیگه حفظ کنه دقیقا یکی از اقوام ماهم بخاطر یسری مشکلات بعد از دوازده سال بچه دارشدن و الان کلییییی روش حساسن ، کاش قبل از قضاوت و حجوم بردن به هم دیگه یکم با خودمون فکر کنیم که شاید اونا کلی سختی پشت سر گذاشتن تا بتونن نورچشمیشونو به آغوش بکشن

خداروشکر عزیزم بچه ات سالمه ان شاءالله بفرستیش دانشگاه وکلی موفقیت بچه تو ببینی😘

این عکس کوچیکیای دختره؟

الهی ب حق علی عاقبت به خیرش رو ببینی🥲

به هیچکس ربطی نداره تو چجور بچه ات رو تربیت میکنی و حساسی روش منم خیلی رو بچه ام حساسم خیلی بهم گیر میدن ولی کارمو ادامه میدم اتفاقا هفته پیش هی بهم گفتن منم نشونشون دادم گفتم خب پیش شما باشه یک دقیقه از دور مراقب بچه ام بودم دیدم رفت بیرون همه ریختن سرم که مادرش باید مراقبش باشه گفتم پس خرف نزنید هی بگید حساسی خودم بلدم چکار کنم

عزیزم توواقعا همسر همراهی هستی بمونید برای هم کنار نازدار زیباتون دلین
واقعا قلبم زیرو روشد با مطلبت

عزیزم خداروشکر که الان دلین سالم و سلامت کنارتونه♥️

خدا حفظش کنه
خوب شد ای وی اف نکردین والا دستان منم از مال شما عجیبو غریبتره و غمگینتر

چه فشار روانی شدیدی رو تحمل کردی
به نظر من حتی اگر مادری دلیل منطقی نداشته باشه استرسش بقیه باید بهش احترام بزارن،چه برسه به شرایط تو
فقط بهار وقتی دلین بزرگ شد و رفت دنبال زندگی خودش نگرانی خودت رو خیلی بهش انتقال نده،مادرشوهر من خیلی نگرانه همیشه و انتطار داره ما هیچ جا نریم. ینی یه سفر میریم دعوا راه میندازه که من نگران میشم چرا میرید

ای خداااا🥺🥺🥺🥺
نمیدونم چی بگم ..خدا روشکر ک دلین جونم سالم و سلاکت بغلتونه ، خدا روشکر هزار بار شکرررر .....
سایتون مستدام خوشبختیو و موفقیت هاشو ببینین عزیزم 😘😘😘😘
دقیقا همینه و با حرفات موافقم و درکت میکنم عزیزم

میشه درخواست بدی

خدارا شکر واقعا باید خدارا شکر کرد انشاالله همیشه کنار همه خوشحال وشاد باشید گلم

آشنایی برای ازدواج تو و شوهرت سنتی بوده؟؟

بازم دوس داری بچه بیاری؟!

اشکم در اومد
خداروشکر دلین خوشگل و سلامت تو بعلت داری

سوال های مرتبط

مامان دخترم مامان دخترم ۱ سالگی