منکه خیلی بیخیالم بخدا شوهرم از خانم اولش ی بچه داره پسرم همش سرگرمی اونه ب من اصلا کار نداره آب میخواد آبجی میاره گشنمه غذا میده میخام بریم بیرون لباساشو عوض میکنه حوصلش سر میره باهاش بازی میکنه من انگار ن انگار بچه منه پسرم یکسره تو آشپز خونه وسایل رو بهم میریزه میگم ول کن بزار بازیشو بکنه
دقیقا .من هم همینم 😔فقط می گم یه کم بزرگتر بشه یه کم بفهمه .
الان هر چی باهاش حرف می زنم یا دعواش می کنم اصلا انگار نه انگار
والا منم دست تنهام کلا اعصابی برام نمونده دیروز رفتم آرایشگاه دخترم آرایشگاه ترکوند بعد مجبورشدم وسایلی رو که دخترم ریخته بود جمع کنم بعد آمدم برم خونه دخترم گفت دست نمیگیرم نزدیک بود یه ماشین بهم بزنه فقط بخاطر اینکه دخترم میخواست وسط خیابان راه بره من با اعصابنیت دخترم آوردم خونه یکم بشکونش گرفتم وبعد خوابوندمش من دیگه از دخترم بدم میاد خیلی حرصمو درمیاره
عزیزم خیلی سخته واقعا منم دست تنهام ولی سعی میکنم ارامشمو حفظ کنم
ی وقتایی عصبی میشم ولی چاره چیه؟؟ باز باید به رسیدگی ب بچه ادامه بدم
هرچقدسخت بگیری سخترمیگذره شماارامش داشته باش باورکن بچهاهم اروم ترمیشن باعصبانیت میتونی چیزی روحل کنی؟جزاینکه هم خودت هم بچت ضربه روحی میخورید مثلاچیکارمیکنه که اذیت میشی؟
ممنون میشم درخواست بدین
آنلاین شاپ دارم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.