۴ پاسخ

شنیدم باید ترسش بگیری ....یبار دخترم از چیزی ترسیده بود انگار ....همسایمون اومد یه سینی روحی گذاشت رو حرارت کامل داغ شد بعد یکم نمک ریخت توش بعد یهو آب ریخت جوری که بخار شد کامل دخترم دیگه گریه نکرد ....نمیدونم چقد صحت داره ولی من امتحان کردم

وای من که آدم بزرگم چند سال پیش یه خانومه بهم یه عکس وحشتناک نشون داد تا یه هفته به شدت میترسیدم 🤕🤕🤕

چطوری فرزانه؟؟؟بهتری؟

بله دقیقا برا دختر منم همچین اتفاقی افتاد
سعی کنین زمان بیشتری باهاش بگذرونین و انقد این روزا براش خاطرات خوب بسازین ک خود ب خود از ذهنش محو بشه

سوال های مرتبط

مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
بچه ها جاریم تو زندگیش مشکل داره که شاید ۵۰ درصد مقصر خودش باشه نمیدونم ولی بچه اش یه سال از بچه ی من بزرگتره و خیلی عصبی هست و پرخاشگر من با مادرشوهرم یه جا زندگی می‌کنیم و اون هفته ای یکی دو بار میاد اینجا و دوست داره با بچه ام بازی کنه لچه ی منم اونو دوست داره ولی اون نهایتا ده دقیقه با ش بازی کنه باقیش دیگه فقط اذیت میکنه و همش میگه من باهات قهرم و باهات بازی نمیکنم و دست به این نزن و اشک بچمو درمیاره اهل دویدن و بازی نیست کلا فقط میخاد بشینه یه گوشه و غر غر کنه بعدم شاید تا ۷ ساعت یا بیشتر کسی نیاد دنبالش اگه بیان بازم می‌مونن من از زندگیم میمونم چون بچم نمیاد تا وقتی اون اونجاست اگه بخوایم بیاییم شروع میکنه به گریه و زدن توسری و داد زدن و ‌کشیدن موهاش یا که دنبالمون میاد و دیگه نمیره یا دخترم هی میخاد بره اون طرف به هوای اون بارها به مادرشوهرم گفتم وقتی میاد نیا دم خونه ی ما یا به دختر من اطلاع نده ولی بازم تا میاد میادتش دم خونمون نمیدونم چیکار کنم واقعا
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
واقعا مادرایی که بچه های آرومی دارن باید سجده ی شکر بکنند من هر چقدر ماهلینم آروم و مظلومه همون قدرم دلوین به شدت لجباز حرف گوش نکن و جیغ جیغو و گریه و نق نق کنه وحشتناک یهنی یه چیزی میگم یه چیزی می شنوید تازگی ها بیرون خونه و تو خونه هم نداره
عصریه برا اینکه بشینه پای تمرین هاش گفتم انجام بده و بعدش با هم نقاشی می کنیم اومدم یه کم بشینم استراحت کنم به خدا کمردرد دارم گفت مامان نقاشی بیار گفتم باشه یه کمی صبر کن هی نق نق که باید بیای هرچی گفتم یه کمی صبر کن قبول نکرد آخر با همون وضعم بلند شدم رفتم براش بیارم یهو شروع کرد جیغ داد و گریه گفتم چته چرا اینجوری می کمی خوب دارم‌میارم دیگه اعصابمو خورد کرد یکی زدم دره کونش گفتم حالا که صبر نداری جیغ و داد می کنی اصلا برات نمیارم خلاصه شوهرم اومد افتاد به جونم تا خوردم منو زد همه ی مداد رنگی هارو پخش زمین کرد این بچه آخرش منو و شوهرمو به جون هم انداخت تازگی ها گیر هم میده به گوشی من مرتیکه ی پفیوز آشغال اصلا هیچی از من نمیبینه از گرد راه نی رسه میگه تو همش سرت تو گوشیته بابا به خدا صبح تا حالا به کار بودم بهش گفتمم گوه خوریش به تو نیومده منم آدمم انسانم خوب یه کمم تو به این بچه ها برسم از صبح تا شب با منن ان تو بمیری برامن خیلی بهتره تا وقتی بود و نبودت یکیه 😭😭😭من چه گناهی کردم آخه نه از بچه شانس آوردم نه از شوهر به خدا نصف کمرمم گرفته از حرص و جوش نمی تونم از چام تکون بخورم
مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
آخه خدایا چرا بهم تیروئید کم کار دادی که همه بهم بگن چاقی ب زور ۶ کیلو کم کردم دکتر گفت باید بری پیاده روی من با بچه نمیتونم تو خونه گفتم ۴۵ دقیقه ورزش کنم یا برقصم حالا احترام نمیزاره تا شروع میکنم میگه دستشویی دارم دلم درد میکنه گشنمه تشنمه اون یکی لباسو میخوام آخرش گریه میکنه از دست کی باید شاکی باشم از خدا تو که بهم تیروئید دادی اون یکی میدادی با بچه کوچیک نمیشه ورزش کرد حالا خورد خوراک کم کردم ولی وقتی ورزش نباشه صدسال سیاه نمیخوام رزیم بگیرم خدایا از نوزادی تا الان که داره میشه ۴ سالش خونه ما فقط گریه جیغ داد بوده یه روز خوش نداشتم چرا تو ساختمونمون ۲تا دیگه دختر بچه هست ولی اصلا ۱ ساله صداشون نمیاد چه جوری ساکتن تعجبم خدایا کمک






کیا بچه هاشون ازنوزادی تا الان گریه جیغ جیغو بوده چیکار کردین من کم آوردم دیونه شدم برام دعا کنید آرامش برگرده ب خونم




اونایی که میخوان بگن ناشکری نکن رد شو از پیامم نمیخوام پیام های ناراحت کنن بهم بگین