آخه خدایا چرا بهم تیروئید کم کار دادی که همه بهم بگن چاقی ب زور ۶ کیلو کم کردم دکتر گفت باید بری پیاده روی من با بچه نمیتونم تو خونه گفتم ۴۵ دقیقه ورزش کنم یا برقصم حالا احترام نمیزاره تا شروع میکنم میگه دستشویی دارم دلم درد میکنه گشنمه تشنمه اون یکی لباسو میخوام آخرش گریه میکنه از دست کی باید شاکی باشم از خدا تو که بهم تیروئید دادی اون یکی میدادی با بچه کوچیک نمیشه ورزش کرد حالا خورد خوراک کم کردم ولی وقتی ورزش نباشه صدسال سیاه نمیخوام رزیم بگیرم خدایا از نوزادی تا الان که داره میشه ۴ سالش خونه ما فقط گریه جیغ داد بوده یه روز خوش نداشتم چرا تو ساختمونمون ۲تا دیگه دختر بچه هست ولی اصلا ۱ ساله صداشون نمیاد چه جوری ساکتن تعجبم خدایا کمک






کیا بچه هاشون ازنوزادی تا الان گریه جیغ جیغو بوده چیکار کردین من کم آوردم دیونه شدم برام دعا کنید آرامش برگرده ب خونم




اونایی که میخوان بگن ناشکری نکن رد شو از پیامم نمیخوام پیام های ناراحت کنن بهم بگین

۹ پاسخ

سال دیگه میرن پیش دبستانی بعد از اونم مدرسه روزی ۶ ساعت دیگه ورزش کن . حالا این مدت از خانه کودک شروع کن اونا ساعتی بچه رو نگه میدارن شده ی ساعت ی پیاده روی کن بچه ها خونه بدقلق و لج باز میشن

گلم ببرش مهد رفتار دخترت خیلی بهتر میشه
هم یکم نفس میکشی هم تا راه مهد پیاده روی بمیکنی

خب عزیزم به این مسئله که زیاد فکر بکنی خودش روی عملکرد تیروئید تاثیر داره
بچه های این دوره زمونه هیولان هر کدومشون به نوعی درگیرم یکی از شیطنت زیاد
یکی از زیاده خواهی بچه ش
یکی هم از جیغ جیغ کردن
بیشتر سعی کن آرامش به خودت برگرده مطمئن باش همه خلق و خوی دخترت درست میشه

عزیزم من مشکل کم و بیش مثل شماست ولی با این تفاوت که چاق نیستم یه بچه زبون نفهم دارم گریه بخوره تو سر من حرف نمیزنه امروز نزدیک بود رو به قبله بشم از دستش خدا رحم کرد فقط.این از بچه،یه شوهر دارم حتی از آسمون سنگ‌بباره میگه مقصر تویی تو باعث شدی تو بی عرضه ای از بس زده تو سرم دیگه هیچ اعتماد به نفسی ندارم اصلا انگار جوون ندارم زرنگ نیستم مثل قبل گاهی آرزو مرگ میکنم یا من بمیرم یا این دوتا بمیرن دیگه خسته شدم از دستشون من بمیرم راحت بشم از این دنیا گوهی

حالا منم کم کاری دارم و لاغر .میگم مشکل دیگه نداری برا چاقیت میگما خدای نکرده تنبلی تخمدانی چیزی شاید چاقیت از اونم‌بلشه

من پسرم از نوزادی تا ب الان دهنمون سرویس کرده . بیش فعالی داره
دستشویی شو نمیگه مدام شلوارش وکثیف می‌کنه . حتی خونه ی مامانم نمیره انقدر ک اذیت میکنه

باور کن من یجور دیگه از دست پسرم کلافه م
یعنی هر روز ی چیزی حالا یا توی موبایل یا تلویزیون یا بیرون میبینه و خدایا بده برکت مگه یادش می‌ره
یعنی بیچاره م‌
از بس که نق میزنه که منم می‌خوام
یا منو میزنه یا ی چیزی پرت می‌کنه وای یعنی روانی م می‌کنه
حالا اگه به خودم باشه با کم محلی طی میکنم ولی باش یا مامانم ی کار اشتباه میکنن ومیرن براش میخرم و همین باعث زیاده خواهیش
شده
بخدا هیچ نگران نباش.
اون مامانایی که خیلی بچه های آرومی دارن خیلی انگشت شمارند و به نظر من نظر کرده خخخخخ

الان که تابستونه با دخترت برید بیرون تا پارک پیاده روی کنید اونم که داره تو پارک بازی میکنه تو یکم دور همون وسایل بازی قدم بزن یا شوهرت که هست بچه رو بسپار بهش خودت برو بیرون ۴۵ دقیقه که چیزی نیست کم کم دخترتم عادت میکنه

من رفتم متخصص تغذیه گفت چاقی کم کاری در حد 3کیلو هستش نه بیشتر

سوال های مرتبط

مامان مامان حنا وحامی مامان مامان حنا وحامی ۴ سالگی
نمیدونم من عصبی شدم یا زندگی داره بهم فشارمیارع.خیییلی اذیتم بدن درد دارم و حالم خوش نیس بچه هام هر دو بهونه میکنن که رو پا بخوابیم اینقد گریه میکنن که کلافه میشه هرکارمیکنم یکیش تو بغلم نمیمونت یکیش رو پا...اونقد گریه میکنن منم زدم تو سرخودمو گریه کردم کم اوردم مگه ادم چقد اعصابش میکشه..با این حال بد بردمشون پارم بازی کنن پسرم بهونه وسایل بقیه میکنه دخترم میگه شلوغه بازی نمیکنم..اخه چرا اینجورن..دیشب اونقد کمرم دردمیکرد حلوشو درازکشیذم و قاشق میذاشتم دهنشون باباشون حتی برا دلخوشی ی تعارف نکرد بگه من بهشون بدم بجای تو...یا ی تعارف نمیکنه بگه بریم دکتر..اکه من بگم درجا میبره ها..ولی من دلم توجه میخواد یکی دلش برامنم بسوزه یکی بفکرم باشه..ب والهه چ وقتایی که مریض باشن براشون کم نمیذارم از مامانش بیشتر هواشودارم چ الان ک مربضم هییچ فرقی نذاره حال روز خونم همونجور مرتب غذا اماده فقط کم حوصله تر میشم..اینم مطمعنم از بی توجه شوهرمه اینجور عقده ای شدم..دلم برا بچه هام میسوزه جلوشون گریه کردم پرخاشگری منو میبینن روشون تاثیرداره اما ب والله که دست خودم نیس..کممم اوردم دلم میخواد تنها باشم..میخوام امشب ک اومد باهاش اتمام حجت کنم و قهرکنم بهش کاری نداشته باشم ..مکه میشه نفهمه..من میگم خودشو ب نفهمی میزنه ..ادم متاهل باید مسئولیت پذیر باشه...ایییی چقد درذ داره دلم...دیشب پنجره بازکرد اخرشب بلندشدم بستمش گفتم سرما میخورن ..صداپنجره بیدارش کرد میگف تو عمدا اینکاروکردی خوابم بپره..مگه من مرض دارم..بختطراین حرف تا۳شب گزیه میکردم..ج کنم اروم شم..قلبم داره میترکه
مامان ادرین مامان ادرین ۳ سالگی
سلام مامانا خوبین بیاین کمکم بخدا کم آوردم من سه ماهمه حاملم نمیدونم یا من حساس شدم یا اخلاق پسرم تغییر کرده دیگه آنقدر ازیت نمیکنه بخدا ازش بدم میاد وقتی خوابه آرامش دارم پسرم خیلی قبل بچه با ادب با فهم شعور بود خیلی فهمیدس ولی چند وقته برعکس شده این بچه خیلی بی تربیت شده جواب میده لج میکنه کار زشت میکنه مثلا هی میگی دست هات کثیفه برو تمیز کن یا بشور یا با دستمال کاغذی تمیز کن اصلا بحرف نمیکنه میگم دست به شربت نزن سرش باز نکن میریزه دقیقن باز میکنه و ریخت رو فرش یا بابام صداش میزنه میگه مثلا کنترل رو بیار میگ من نمیارم و یا مامانمو میزنه یا مامانم به من گفت میرم میام برداشته تو ماشین میگه هر غلطی میکنی زود بیا برعکس اصلا ما تو خونمون اینجوری حرف نمی‌زنیم بهم محبت میکنیم هرچی میخواد خوراکی می‌خریم باباش باهاش حرف میزنه محبت میکنه نمیدونم این چه مرگش شده با باباش لج میکنه هی میگه اسباب بازی هامو میشکنم اونم میگه نمیخرم باز جیغ میزنه گریه میکنه میگ باید بخرین یا الان دیدم عروسک برداشته تو شلوارش کرد رفت زیر پتو منم خیلی داغون میشم با دیدن این حرکات اول ازش سوال کردم دیدم جواب نمیده زدمش تا هرچی بهش نمیگی مثلا سرسفره با دست غذا نخور درست بشین زود قهر میکنه سر سفره هرچی میگم بشین غذا بخور میگه سیرم تا سفر و جمع میکنم گریه میکنه من گشنمه راه میره پاهاش مشکل داره دکتر گفته باید درست بشینه دقیقا هر دقیقه که نمیشینه این بشر بد میشینه منم هی باید تو هرجایی یا تو خونه صدبار تکرار کنم من چیکار کنم خسته شدم بقران چرا این اینجوری شده فقط دورغ نگم تو این یکی دو ماهه اسباب بازی میخواد و شهربازی که نتونستیم بخریم و ببریمش همین
مامان پریناز مامان پریناز ۴ سالگی
قتتون بخیر مامانا گل میگن بچه های شیطون سالمن درست میگن بچه سالم باید از دیوار راست بالابره درست من دیگ به خودم قبولوندم هیچ مشکلی ندارم پریناز از دیوار راست بالامیره تو خونه کلی بریز بپاش میکنه من یکسره پشت سرش جمع میکنم جوری که جا نیس پا بزارم کغ خونه حالا اینا به کنار یک مشکلی که واقعا دیگ میخوام خودمو بکشم از دستش اینکه خیلی بچه هردمبیل یک سره زود حوصلش سر میره تو خونه ایم اذیت میکنه نق میزنه که بریم بیزون من حوصلم سر رفته میبریمش بیرون بازفاصله ای نمیشه پامونو گذاشتیم بیرون باز اذیت نق که برگردیم خونه من خسته شدم تا قبل از تو تلوزیون هم دیده بود هرروز اصرار اصرار که من حوصلم سر رفته منو ببر هرروز مهد من اونجارو دوس دارم یعنی از مهر تا اذر مخ مارو خورد که اذر بردمش مهد ثبت نام کردم حالا بماندبه جهنم که چقد ما هزینه مردیم الان باز مدتی که مهد دلش زده میگه نمیخوام برم مهد میخوام خونه باشم مثلا امروز من ویروس جدید گرفتم که از سرفه شدید زیاد دارم میمیرم از طرفی کاش میشد ویس بدم صدام درنمیاد امروز گفتم پریناز اماده شو برو مهد منو بابات هم بریم دکتر من حالم خوب نیس پیله پیله که نه مهد نمیرم مهد خوشم نمیاد شما برید دکتر من میرم پایین خونه مامان جون منم خیر سرم مبخواستم بزارمش مهد بعدم بیام خونه خودم استراحت کنم که نشد رفت پایین ساعت۱۰رسیدم خونه ساعت۱۱دیدم پریناز بدو بدو از پایین اومده بالا حالا باز تو خونه نزاشت استراحت کنم دائم اذیت کرد دائم نق زد حوصلم سر رفته تو خونه حوصلم سررفته یعنی امروز من رفتم دکتر انقد حالم خراب بود یک سرم چهارتا امپول خوردم کلیم دارو دوا داد دکتر چرک خشک کن قوی اونم بخاطر پریناز