شوهرم رفت حموم پسرم رفت دنبالش رفتم بیارمش در حموم باز کرد توی حین که داشتم برمی‌گشتم پسرم دستشو گذاشت لا در شوهرم هم محکم در و بست اون بال بال میزد منم بال بال میزدم وای چقدر گریه کردم چقدر اون گریه کرد شوهرم گریه کرد بعد ده دقیقه آروم شد ولی یکم ورم داره هنوز بمیرم آخه بچه داریم رد میشیم چرا دستت میکنی لای در وای خدا کاش من همیشه هربلای سره بچم بخواد بیاد خدا منو به جاش بذاره واقعا سه تایمون گریه میکردیم شوهرم لخت بود سریع در اومد آب یخ درست کردم دست پسرم میذاشتیم داخلش خیلی سخته بچه که یاد بگیره همه کارارو از روزی که از پله بالا پایین میشه ضربه میخوره مدام

این مشکل منم هست خدایا خودت از بلاهاحفظشون کن من که همش میگم خداسپردمش به خودت خیلی سخت نمیشه کنترلش کرد

عزیزم کارت دارم ضروریه

منم پسرم دستش و گذاشت لای در
من آنقدر خودم و زدم و گریه میکردم که حد نداشت
امیدوارم هیچوقت هیچ بچه ای آسیب نبینه
از ته دلم از خدا میخوام هر بچه ای که مریضه شفا پیدا کنه
هیچی سخت‌تر از درد و مریضی بچه نیست واسه پدر و مادر

عزیزم اگه دیدی بتزم ورم داره ببرش دکتر دوستم بچش افتاد دستش ورم کرده بود جدی نگرفت برد دکتر بهش گفت دیر آوردیش چرا تو سن اینا مهمه

پدر و مادر پیر میشن با این چیزا

🥲🥲🥲😢😢😢الهییییی عزیزممم درکت میکنم خیلی سخته برا یه مادر همچین اتفاقی برا بچش بیوفته

اره واقعا خیلی سخته من پسرم افتاد تو خونه مادرم سرش خورد زمین محکم نخورد ولی من گفتم چیشد ای وای گریه کرد بخدا یعنی فکر کرذم سرمن خورد که هزار بار گفتم کاش سر من میخورد زمین بخدا پسرم سرش خورد زمین من سردرد گرفتم احساس کردم سرمن خورد

🥲🥲🥲🥲🥲

ای بگردم
الان چطوره؟