انقد دلم گرفته شوهرم چهارشنبه گفت میخوام بادوستام برم شمال درحالی ک چهارساله باهمیم فقط یباررفتیم اهوازباهم هیچ جاا مسافرت نرفتیم اونم عروسی اقوامشون بود منم گفتم خب برو الان امروز صبح اومده انقد تعریف میکنه کاش الان هنوزاونجابودم فلان بمان گفتند چندوقت دیگه دوباره میریم حتماباید بیای منم گفتم الکی ب خودت ازاین وعده ها نده من دیگ نمیزارم بری میگ چراا من میرم اصلا انگار نبود منو بچم براش مهم نبوده و خیلی بهش خوش گذشته دارم ازبغض خفه میشم منم هرچقد سعی میکنم هیچی نگم ک بگ مسافرتو بهم زهرکردی نمیتونم هرچقد سعی میکنم وانمودکنم درنبوداون به منم خوش گذشته نمیتونم اصلا انگاردیگ دوستش ندارم

بهش مستقیم بگو گلم شوهرته
مرداازاون چیزی که فکر میکنید بچه ترن باید بگی بهشون

به نظرم حق هر دو طرف هست که گاهی با دوستاشون باشن، حتی مسافرت برن، منو و همسرم زیاد با هم سفر میریم، البته بعد از به دنیا اومدن دخترم خیلی کمتر شده.
قبلش هم هر دو پیش اومده بود با دوستامون رفتیم.
به نظرم جنس مسافرت با خانواده و رفقا فرق داره،. هر دوش یه جور خوش میگذره.
البته تعادل خیلی مهمه...

گلم مردا کلا نفهمن باید بفهمونیشون

همیشه حرف دلتون بزنید گاهی صمیمیت هارو خیلی بیشتر می کنه

سلام‌گلی قربون دلت برم من درکت میکنم عزیزم کاملا حق باتوعه اگه گفته شما رو میبره مسافرت که خیلی خوبه ولی بهتره زودتر بری که یکم حال و هوات عوض بشه
واینکه اگه دوستاش مجرد هستن سعی کن اجازه ندی بره با دوستاش
ولی اگه دوستاش متاهل هستن بگو خونوادگی میریم ما هم بیایم یا خونوادگی یا اصلا اجازه نداری بدون ما بری

بهش مستقیم بگو گلم شوهرته
مرداازاون چیزی که فکر میکنید بچه ترن باید بگی بهشون

بگو حالا این بار منو ببر مسافرت دفعه بعد باز با دوستات برو..بگو اونجوری ک تو تعریف کردی منم خیییلی دلم مسافرت خواست..نگاه کن ببین کی میتونیم توی اولین فرصت بریم

عجب خب بگو منو ببر یا دیگه کلا حق رفتن نداری

بگو حالا این بار منو ببر مسافرت دفعه بعد باز با دوستات برو..بگو اونجوری ک تو تعریف کردی منم خیییلی دلم مسافرت خواست..نگاه کن ببین کی میتونیم توی اولین فرصت بریم

وقتی گفت چرا بگو بد نیس ماروهم ببری حوصلمون سررفته دلمون مسافرت میخواد