۸ پاسخ

اگر میتونی صبر کن شوهرت باشه خیلی دلگرم تره هر چی بشه بابای بچه هم هست
اگرم میتونی زنگ بزن زود تر خودشو برسونه

عزیزم بنظرمن وقتت پرنشده هنوز دردم ک نداری صبرکن چندروز دیگه درد بگیره برو

منم خودم اردبیل ولی شدهرم تهران کار میکنه‌‌منم‌‌میگم‌باید شوهرم‌‌‌‌پیشم‌باشه شوهرم خودشم از من بدتره هی منو میفرسته با مامانمو خواهرشوهرم‌دکتر که زود با هواپیما بیاد چون راهش با ماشین ۸ساعته ‌‌‌ولی من انقد استرس دارم گفتم باید بیایی

اگه میتونی بمونی زوری سعی نکن زایمان کنی بودنش کلی دلگرمت میکنه،هرچند طبیعی خبر نمیکنه ولی ایشالله میرسه و ۳ نفری با هم میاین خونه🥺❤️

عزیزم،هر وقت به دنیا اومدنش باشه خودش میاد.
استرس نداشته باش و اروم باش و‌کنتظر بمون،منتظر درد زایمان باشی که چیز بدی نیست.

برو زایمانتو کن خودتو راحت کن .چه‌مجبوری.شوهرتم انشالله بموقعومیرسع

میرم میزام😅منم احتمالا ماه نه تو شرایط شما باشم همسرم دوره هست اگ شرایط زایمان و داشته باشم یه لحظه هم صبر نمیکردم

برو زایمان کن راحت بشیااا دلت خوشه

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۳ ماهگی
سلام اومدم با تجربه زایمانم
۳۷ هفته و پنج روز بودم رفتم پیش دکترم برام معاینه لنگی و تحریکی انجام داد و گفت دهانه رحمت یه سانت بازه باز چند روز دیگه برو nst بگیر ،منم از همون شب دردام کم کم شروع شد و خودمم هر روز پیاده روی میکردم و کلی ورزش های بارداری رو انجام میدادم در طول یه هفته هم دوبار رفتم نوار قلب گرفتن و معاینه شدم اخرین بار گفتن شدم ۱/۵ تا ۳۸ هفته و ۵ روزم ک شد باز رفتم پیش دکتر گفت تقریبا شدی دوسانت ، منم گاهی وقتا همینجور ک خوابیده بودم تنگ نفس میشدم بهش گفتم نامه بیمارستان داد ک بستری شم به خاطر معاینه ها هم درد زایمانم شروع شده بود شب ساعت یازده رفتم بیمارستان nst گرفت دید انقباض دارم گفت بستری شو ولی گفتم میرم دردم ک زیاد شد میام رفتم خونه تا ساعت دو پیاده روی کردم بعد ک رفتم بخوابم دردم خیلی اذیتم میکرد نمیتونستم بخوابم یکمم صبر کردم ولی دیدم قابل تحمل نیست هر شیش هف دقیقه یبار میگرفت رفتم بیمارستان گفت یکی دوساعت دیگه هم پیاده روی با حالت رژه برو بعد بیا بستری شو دیگه از ساعت سه تا پنج و نیم پیاده کردم بعد با همون دهانه رحم دوسانت بستری شدم ولی گفت سر بچه اومده پایین دیگه آمپول فشار بهم وصل کردن و من دردام شدید تر میشد برام توپ هم آوردن و گفتن حالت چرخشی روش برم
مامان آقا کارن🧡 مامان آقا کارن🧡 ۷ ماهگی
سلام مامانای گل گهواره
دم افطاره و باز من اومدم 😆میشه یه دقیقه همه ی خانومای باردار بیاین بگین جای من بودین چیکار میکردین؟؟؟
خانوما من خودم مشهدم و خانواده هامون همه قوچان، حالا از اول گفتم مشهد بمونم زایمان کنم بعد 20 روز بیام قوچان پیش خانواده ها تو اون 20 روزم مامانم بیاد پیشم، ولی از دیشب که پام ورم کرد و قوچان رفتم بیمارستان میگم مامانم بیاد مشهد همش دلش قوچانه پی شبابا و خواهرم و اینکه دست تنها هم هست بیاد اونجا، الان یه دلم میگ بمونم اینجا نرم دیگ مشهد همینجا تو قوچان زایمان کنم، باز یه دام میگ بمونم اینجا شوهرم تنها میمونه، من خودم میگم این هفته برم با شوهرم وسایلمو جمع کنم آخرین مراقبتم پیش دکتر خودم مشهد برم، سونوگرافی برم اونجا مطمئن تره، آخر هفته که شوهرم تعطیله بیام و دیگ نرم بمونم اینجا تا بعد زایمان، خود شوهرم میگ اونکه کارش راحته و کارمندیه فوقش لازمم شد مرخصی میگیره میاد، ولی بازم خودم دلم واینمیسته تنها بذارمش خونمون 😢 الان درک میکنم بعضیا چجوری میگن دلشون نمیاد شوهرشون کنارشون نباشه، من تا قبل این اصلا موقعیت اینجوری برام پیش نیومده بود 😢الان حسابی موندم تو دوراهی یه دلم میگ برم یه دلم میگ نرم 😓
مامان ساحل مامان ساحل ۲ ماهگی
(دو)
حرکت کرد ولی اروم ولی هم چنان انقباض منضم داشتم و دکتر گفت برو پیاده روی کن ساعت ۸ بیا اگ پیشرفت کردی بستری میشی منم رفتم پیاده روی کردم ولی تو پیاده روی دردم میگرفت و لی اروم یه ساعت پیاده روی کردم اومدم خونه استراحت کردم و یه دوش اب گرمم گرفتم و زیر دوش اسکات زدم دردم نمیوند یکم ورزش کردم اروم بازم هیچ. بعد رفتیم پیاده روی چون شام نخورده بودیم یه پیتزا و فلافل سفارش دادیم تا بریم یکم پیاده روی کنیم و بیایم ولی بعد اینک سفارش دادیم یکم دیگ پیاده روی کردیم پام و لگنم خیلی اومد درد برگشتم خونه تا اینا اماده شه بخوریم بریم بیمارستان بعد کارامون کردیم رفتیم خونه بابام اینا ک بابام ببره برسونمون بیمارستان ساک بچه و اینا برداشتیم و رفتیم بیمارستان گفت چیزی بخور بیا ان اس تی بگیرم ببینم حرکاتش خوب شده و اینک معاینت کنیم ببینیم تعقیری کردی یا نه رفتم ابمیوه و بستنی و اینا خوردم و رفتم ان استی گرفت دردام خیلی بیشتر شده بود تو دستگاه و بچه هم دوسه باری تکون خورد