۱۳ پاسخ

درست میشه
همه اینطور نیستن یکی کم یکی زیاد
منم دخترم سه، سالش شه میزارمش مهد میرم سرکار
ولی در مورد خواب روز نظری ندارم چون دخترمو نخابونم شب زود میخابه صد بار تا صبح بیدارمیشه

عزیزم منم چون خیلی با کسی رفت و آمد نداریم دخترم تقریبا این رفتارها رو داره به مرور بهتر میشن

کدام مشاور بردی چون من چندتا مشاوره بردم و گفتند بچه که به مادر بچسبه یعنی دلبستگی نا ایمن داره و مادر را مثل دست و پای خودش میدونه و برای همین نمیتونه جدا شه دخترمن همینطور بود پیش همسرم نمیموند و گریه میکرد ببخشید دستشویی میرفتم میشست رو پام سعی کن زیاد ببر بیرون و کم کم براش با آرامش تو ضیح بده که زود میای
من بادخترم میرفتیم تو اتاقش بازی میکردیم بعد بهش میگفتم مامان بره زود برمیگرده و میرفتم آشپزخانه و براش طوری که صدامو بشنوه میشمردم یا شعر میخوندم کم کم مدت بیشتر میکردم الان تا میگم برم زود میام خودش میشمره و دیشب دیدم رفته پیش باباش خوابیده چون انشالله همیشه سلامتی باشه و خوشی ولی مجبوری بعضی اوقات بزاری و بری اون موقع بچه صدمه میبینه ماه پیش نوه عموم دختر۱۷ ساله فوت کرد من تا ۷ بنده خدا از صبح میرفتم پیش دخترعموم و مراسم دخترم را نمیتونستم ببرم چون خونشون قیامت بود و همه فقط جیغ و گریه میکردند دخترم پیش باباش میموند و من با خیال راحت مراسم شرکت میکردم

اگه در زمینه‌ی گفتاری هم مشکل داره و کلماتش کمه، حتماً پزشک فوق تخصص مغز و اعصاب مراجعه کنین.

دختر منم تمام ویژگی های دختر شما رو داره.میفهمم چقدر سخته .افسردگی ،استرس،هزارتا فکر،ادمو از پا در میاره.
من که همش خدا رو صدا میزنم صدام بشنوه یکم بهتر بشه

ببر توجنع هایی که هم سن وسالاش هس پارک‌.خانه بازی.کلاس های گروهی مث نقاشی سفالگردی اردوخمیربازی برای بچهامیذارن

سعی کن کسی بیاد خونتون عادت میکنه کم کم ازت جدا میشه.یه جورهمبازی

بهتره یکمی ببریش بیرون.انگار اکثرا خونه اس

عزیزم به نظر منم کاملا طبیعیه چون با توجه به اینکه همش تنهایید خب بچه تعامل با دیگران بلد نیست و با گذاشتن تو مهد آسیب شدیدی بهش می‌زنی چون امکان نداره به راحتی مهد و قبول کنه

مهد ک اصلا نباید بزاری چون وابسته س بهت ،دختر منم بهم می چسبه میگه بغلم کن ظهرم نمیخوابه

شاید زیادی تنهایید
یکی دو روز در هفته مادر خواهر پدرت کسی که باهاش راحتی بگو بیان بشینن پیشتون بچه ات با بقیه هم ارتباط بگیره

من اصلا وابسته نیست تنها هم بدون من میمونه حتی شب اما ترسو هست

بنظرم مهد نفرست ولی اگه بتونی بین بچه های خواهر یا برادر یا همسایه جایی ببری بازی کنه ،خانه بازی ،پارک ،کم کم خوب میشه ،اکثرا چسب به مادر هستن ولی خیلی سعی کن نباشه که خودت خسته نشی کم کم خوب میشه ،برای خاب ظهر دختر منم همیشه ۲تا ۴میخابید جدیدا نمیخابه

سوال های مرتبط

مامان hana مامان hana ۲ سالگی
بچه هاتون اوضاعشون تو این سن چجوریه؟ رفتارشون منظورمه...
دختر من خیلی پر اذیته، چیزایی بهش میگم اصلا گوش نمیکنه میدونم نباید زیاد بکن نکن بهشون نگیم ولی یه جاهایی هشدار باید داد و اون لحظه جز این جملات چیزی ب ذهن ادم نمیاد اخه، مثلا شیشه میشکنه بهش میگم برو عقب یا برو دمپایی بپوش یا جلو. نیا اصلا توجه نمیکنه، بیرون میبرم ماشین میاد دستشو میگیرم میگم ماشین خطرناکه نرو اصلا گوش نمیده و جیغ میزنه، لباس و مخصوووصا پوشک که واقعا درگیرم باهاش اصلا نمیزاره بپوشم همش باید با بازی و سرگرمی براش بپوشم، کارایی ازش میخوام رو دقیقا برعکس انجام میده ، از طرفی میگن از ۲ سالگی چیزایی که میخوان رو یا تاخیر بهشون بدین منم مثلا میگه اب میخوام میگم چشم الان میارم بزار دستمو بشورم یا گاهی وقتا در حد همین چند ثانیه تاخیر میکنم که صبر رو یاد بگیره اما انگاری برعکس شده بهش مثلا میگم هانا اینایی که ریختی رو بیا با کمک هم جمع کنیم میگه باشه الان میام و میره دنبال کار خودش ... همش هم بغل میخواد بیرون بریم و من دیگه کمر برام نمونده هررر چی میگم یه کم راه بیا جیییغ میزنه بغلم کن
مامان یونس مامان یونس ۳ سالگی