مامانایی که ماه اخر بارداری هستید خیلی به تکونای نی نیتون توجه کنید کوچک ترین علائمی داشتید برید بیمارستان نگید عب نداره خوب میشم
خواهر شوهر من فردا وقت سزارین داشت ولی پری شب زایمان کرد
سه روز بود بالا میاورد بچش تکوناش کم شده بود ولی توجه نکرد حتی دکترش گفت بهتره بیای بیمارستان ولی دید خوب شد نرفت بعد پریشب یهو فشارش میره بالا حالش بد میشه میره بیمارستان میگن قلب بچت نمیزنه سریع سزارینش میکنن بچه کبود از شکم در میارن بیرون سه روز بوده بچه میخواسته به دنیا بیاد این اهمیت نداده نفهمیده الانم بچه یالمه لوله بهش وصله نمیتونه درست نفس بکشه دکترا گفتن همه چیشو خوب میکنیم ولی اگر به مغزش اسیب رسیده باشه نمیتونیم کاری کنیم حالا قراره یه هفته وایسن ببینن چی میشه 😔 فک کن سیسمونی بچینی اسم انتخاب کنی کلی ذوق و شوق بعد اینطوری شه شب و روزشون شده گریه هممون داغونیم 😔 اگر براتون مقدوره نفری یه حمد بخونید بچه خوب شه مادرش دلش خونه

۲۴ پاسخ

الهی عزیزم 🥺🥺
انشاالله ک ب مغزم آسیب نرسیده باشه و زودتر مشخص بشن بیان خونه🤲🤲🤲🤲
خوندم گلم😘😘

چقدر ناراحت شدم دعا میکنم هر چه زودتر خوب بشه و زحمات مادرش هدر نره و بی نتیجه نمونه 🥺🙏🏻❤️

من خوندم عزیزم...انشالله که سالم باشه همه چیش🙏🙏

من خوندم عزیزم🩵حال نی نی بهتره؟

انشاالله به حق باب الحوائج خدا به ني ني سلامتي بده 🙏🙏 خدايا خودت به همه مادرا كمك كن فرزندسون رو صحيح و سالم بغل كنن 🙏الهي آمين

خدا برا کسی نیاره خدا برا هیچ زنی نخواد انشالله همه چیش خوبه منم صلوات فرستادم❤️

خیلی سخته واقعا سخته 🥺امیدوارم که‌ هرچه زودتر‌حال نی نی خوب بشه . ❤️

عزیززززم چقدر ناراحت کننده است.انشااله خوب بشه و به زودی بیایی بهمون خبر سلامتیش رو بدی

منم دوروزه اسهالم🥺

انشالاهرچی زودتر حالش بهترشه

خوندم عزیزم انشاالله خوب میشه

خدا بچه شو براش نگه داره واقعا این وضعيت خیلی دردناکه امیدتون به خدا باشه عزیزم

خووندم عزیزدلم انشالله که به حق فاطمه ی زهرا دلتوون شاد بشه ❤

خوندم عزیزم🥲همه چیز عالی میشه ایشالله🙏

خوندم عزیزم

الهی 😭

از ته دلم خواستم خدا به مادرش ببخشش 😭

این بالا آوردن ها که ماه اخر طبیعی نیست باید سریع می‌رفت بیمارستان

خوندم ان شاالله همه چیش خوبه

براش حمد خوندم عزیزم انشالله سریع خوب بشه بره بغل مامانش

من خوندم ان شا ءالله که بخوشی و سلامتی بچشو بغل بگیره

خوندم گلم انشالله هرچی زودتر خوب بشه🥺

بچه میخواسته به دنیا بیاد باید درد زایمان طبیعی میگرفتش ک

چه قدر بد خب وقتی طبیعی هستی چی باید صبر کنی زمانش بیاد ک

سوال های مرتبط

مامان معجزه امام حسین مامان معجزه امام حسین هفته بیست‌وسوم بارداری
بیایین داستانم بگم 🥺
من بارداری اولم سه ماه اقدام بودم ماه سوم باردار شدم بعدم دیگه بارداری خوب پیش رفتم ۸هفته سونو قلب رفتم ۱۱هفته ۶ روز سونو ان تی رفتم و بهم گفت بچه سالمه احتمال ۷۰ درصد پسر دیگه همه چی خوب بود ۱۸ هفته رفتم انومالی که اونجاهم نی نی سالم بود و پسر بودنش تایید کردن منم خوشحال خندان بودم که سونو اعلام کردن که فوکوس اکوژن داره چیز خاصی نیس فقط یه اکو قلب برو که رفتم اکو قلب سالم گفتن ۲۸ هفته رفع میشه منم ۲۸ هفته رفتم سونو وزن بچم همه چی خوب بود فوکوس اکوژن رفع شده بود بعد ۲۲ اسفند اول رمضون یه ویروس گرفتم دو روز حالم بد بود خوب شدم که ۳۳ هفته ۱۴ فرودین بچه تکون نخورد رفتم نوار قلب که گفت برو سونو رفتم که گفتن بچه ایست قلبی کرده فوت کرده بعدم شب ۱۴ فرودین شب قدر من رفتم بیمارستان بستریم کردن مجبورم کردن طبیعی بیارم تا شب ۱۵ فرودین زایمان کردم بچه رو فقط از پشت دیدم بعد ۸ماه انتظار اینطوری دیدم فقط از پشت مثل عروسک ها بود من اونجا همه بچه بقل ولی من هیچی همه گل شیرینی من هیچی و بدون اینکه بچه ببینم مرخص شدم مهم اینجاس دوتا جاری بامن باردار بودن یکماه بعد اون اتفاق زایمان کردن من دست خالی موندم بعد اولین پریودی بعد زایمان اقدام کردم حامله شدم الان ۱۵ هفته هستم دلم میخاد بچم زنده سالم باشه از طرفی جنسیت پسر باشه چون وابسته شدم ولی دستم خالی موند 💔
مامان مسیح مامان مسیح ۲ ماهگی
سلام خانوما بیاین تجربه خواهرم رو بهتون بگم. خواهرم دو تا بچه اولش رو طبیعی زایمان کرد. برای بچه سومش وقتی ۳۹ هفته بود یهو کیسه آبش پاره میشه و وقتی میرسه بیمارستان سونو میکنند بچش با پا وارد کانال شده بوده اورژانسی سزارین میشه. میگذره بعد از ۷ سال بچه چهارم رو حامله میشه و دکترش میگه طبیعی برات ریسک و باید باز سزارین بشی. خواهرمم قبول میکنه. هفته ۳۳ وقتی میره دکتر میگه کمی درد دارم دکترش شیاف بهش میده و میگه یه شب در میون استفاده کن. خواهرم همین کار رو انجام میده تو هفته ۳۵ و چند روز که بود میره دوباره دکتر و میگه یه روز خوبم یه روز درد دارم. دکترش میگه خطر داره و باید بستری بشی. بعد از دو روز مرخص میشی. وقتی بستری میشه آمپول ریه و عصب رو بهش تزریق میکنند روز دوم حالش رو به بهبود بوده که یهو خونریزی شدید پیدا میکنه. و هرچقدر سعی میکنند جلو خونریزیش رو بگیرن موفق نمیشن. دکترش میگه ۷ سانت دهانه رحمت باز شده و باید طبیعی بچه رو بیاری هرچقدر خواهرم التماس میکنه سزارینم کن گفته نمیشه دیگه تو این شرایط خطر داره. و خواهرم طبیعی زایمان میکنه و بچشو بغل میگیره خدا را شکر بخاطر آمپول هایی که زده بود بچش تو دستگاه نرفت. امروز رفتم بچشو دیدم و کلی شیطنت از چهره اش میباره.
گفتم بهتون بگم اگه درد داشتید بیخیال ازش نگذرید. دکتر خواهرم گفته فرد سزارینی اصلا نباید درد و انقباض داشته باشه