۷ پاسخ

من بچه هامو از شش ماهگی جدا کردم
از شش ماهگی تا یکسالگی بچه فهم ترس و دوریو نداره بعد یکسالی ترس قالبش میشه
کارت الان سخته چون هم وابستگی و هم ترسه ولی حتما جداش کن چون هم برای خودش بهتره هم شما

منم همینطورم پسرم همش پا میش قبلا اصلا اینجوری نبود

تخت دخترتون محافظ داره عزیزم؟؟
تنها میخوابه نمیفته از رو تخت؟؟

وای منم این دغدغه رو دارم..
هم دلم میخوا کنار شوهرم باشم هم کنار دخترم🤭
.

تو اتاقش چراع خواب روشن کن ک اتاق کامل تاریک نباشه وقتی بیدار میشه نترسه بعدم ی عروسکش ک خیلی دوسش داره تو بعلش بخوابون ک عادت کنه به اون خودتم برو اتاقت بخواب ویتی صدات میکنه بیا نازش کن کم کم عادت میکنه و راحت میخوابه
هر ترکی برا بچه ی زمانی طول میکشه دیگه

تو اتاقش چراع خواب روشن کن ک اتاق کامل تاریک نباشه وقتی بیدار میشه نترسه بعدم ی عروسکش ک خیلی دوسش داره تو بعلش بخوابون ک عادت کنه به اون خودتم برو اتاقت بخواب ویتی صدات میکنه بیا نازش کن کم کم عادت میکنه و راحت میخوابه
هر ترکی برا بچه ی زمانی طول میکشه دیگه

منم همینطورم پسرم همش پا میش قبلا اصلا اینجوری نبود

سوال های مرتبط

مامان دخمل و پسری مامان دخمل و پسری ۳ سالگی
مامانا من دخترمو خیلی ب سختی تو اتاقش عادت دادم ک بخوابه یک ساله تو اتاق خودش میخوابه بعد این موضوع تو اقوام خانواده گفته شد همه بزرگترا جمع اعتراض و ک و کار بدی کردم بچه سه ساله تو اتاق تنها میخوابه و شروع میکردن قانع کردن من توجه نکردم تا باز گفتن این دفعه دخترم شنیده و خیلی تو اتاق خوابیدنش داره عزیتم میکنه جوری ک شبا دو سه دفعه بیدار میشه صدام میکنه اب میخوم یا گریه میکنه چیکار میکنی‌ تو بهانه گیری میکنه و واقعا خیلی خسته شدم انکار اولای کودکیشه بهونه گیری میکنه داغونم واقعا چیکار کنم هرچی مثه قبل میخوام قانعش کنم ک فلانو فلان اتاق دارن همه‌تنهان همه باید اتاق خودشون باشن بی فایدس قران میخونم باز هچ در ضمن چن مدته زیاد وابسته اشیاء شده کل روز عروسک و کیفو چ میدونم جوشی قلابیو همش با خودش میاره میبره حتی دستشویی هم باید باهاش باشه رفتارهای از خودشنشون میده سردرگمم من خودم مشکل ترس خواب شبانه داشتم برا همین. زود خواستم عادت بدم ولی اطرافیان تر زدن ب زندگیم با دخالتای بیجا دخترم ارومه بازی گوش نیست خجالتی ب پدرش رفته کلا خانواده شوهرم پر حرف نیستن و اینشم برام قابل درک نیست ک چجور میخواد از خودش دفاع کنه الانشم هر مشکلی باشه براش من باید دفاع کنم حتی میخواستم بچه دار بشم اما الا انقد سر درگمم ک ب کل قید بچه رو زدم تو تربیت این یکی موندم از یه طرفم خیلی تنهاست منم مگر تو کل روز با هزار سختی یه ساعتو بتونم هم بازیش باشم
مامان آدرینا مامان آدرینا ۳ سالگی
سلام مامانا اومدم یه دردودلی کنم اگه دوست داشتید بخونید چون کمی طولانیه
بقیشو پایین مینویسم.
لطفأ اگه خواستید جواب بدید خودتونو جای من بزارید بعد راهنمایی کنید؛
دختر من 3سالو چهارماهشه من آبان ماه شروع کردم به ترک پوشک،قبلش من کارگاه ترک پوشک از طریق اینستگرام شرکت کردم اما پایبندش نشدم چون میگفت بچه با پوشک اوایل بزارید توی لگن بشینه کارشو کنه دختر من فقط ایستاده توی پوشک پی پی میکرد و به هیچ طریقی راضی نمیشد بشینه روی لگن پی پی کنه چ با پوشک چ بدون پوشک.. که خداروشکر با پاقدم مامانم و به اصرار اون بعداز 7ماه از ترک پوشکش دیگه معجزه شد نشست بدون‌ پوشک توی لگن پی پی کرد,توی این 8ماه خب خطا داره اوایل کم غصه میخوردم چون اولاش بود و درک داشتم،توی این مدت من شب تا صبح پوشکش میکنم و شاید هفته ای یکبار تا صبح پوشکش خشکه تا به الان. میگفتید پوشک نکن تا صبح خب تشنش میشه باید آب بدم و اینکه تا صبحم ببرمش wc خب جیغ گریه میدونم با جیغ جیش میکنه برای همین پوشک میکنم.
اینم بگم من از همون ابتدا نجسی کثیفی نمیکردم چون خودتونم میدونید بچه در حال پوشک نه فرش تمیز داری نه زندگی خیلی تمیز..هر مادری عاشق تمیزیه اما خب چاره ای نداریم
خب گذشت و گذشت و صبر من تمام شد به جایی میرسه که اگر جیش کنه انگار دارن منو فحش میدن کنترل خشم دیگه در من نیست داد میزنم.
وقتی جیش میکنه توی خودش دنیا رو سر من خراب میشه دیگه کنترل خودمو از دست میدم
هر روز خطا داره کنترل جیش نداره 8ماه شده ...
میای گهواره یکی میگه بچم حرف نمیزنه دعا کنید حرف بزنه یکی دیگه میگه بچم مریضه یکی دیگه میگه بچم فضوله
این یکی هم مثل من..
من دارم‌ پیر میشم چند روز پیش سینه سمت چپم تیر میکشید از حرص..