۱۹ پاسخ

منکه 5دقیقه هم نمیتونم دست کسی بدمش
همش بی قرارم وقتی نباشه انگار ی چیزی کمه وقتی نیس

اگه دوست نداری نزار زیاد بره بهونه بیار بگو وقت خوابشه بگو میبرم حموم و فلان از یه لحاظ هم خوبه ک خودت به کارات میرسی دختر من بااینکه خیلی بچه ناارومیه کلا بغلمه و همش میگه بیا بازی کن باهام وقتی هم خوابه با کوچیکترین صدا بیدار میشه با این حال من اصلا دوست ندارم بچم بغیر خودم و شوهرم به کسی عادت کنه

اجازه نده بره زیاد به خودت عادتش بده

بعد ک بزرگ شه محبتش ب خانواده پدرش و صمیمیت ب خانواده ی پدرش بیشتر میشه تا خانواده مادرش
اما شما جایگاه خودتون رو دارید و بیشتر دوست داره
الان بچه های من خانواده پدریشون رو بیشتر دوست دارن و تمایل دارن تا خانواده خودم
آخه واقعا خانواده پدرشون بیشتر محبت دارن ب بچه هام
من دوست ندارم اما واقعیت اینه
مثلا عمه اش هر روز تصویری میگیره باهاشون و یا میاد دنبالشون میبره همه جا و خرید میکنه وووووو ب بچه هام احترام میذارن

عزیزم چ اشکالی داره من دختر خاله خودم بچش ۲۴ ساعت پیش مادرشوهرش تازه چقدر هم دوسش دارن اینجوری زن هم کمتر داغون میشه
بچه اول آخر مادرشو دوست داره پس نگران نباش

کاش من یکی رک داشتم ی ساعت کمک میداد اما خوب اینطوری ک شما میگید هم بده سعی کن کمتر تنهاش بزاری

الکی نگران هستی هیشکی نمیتونه جای مادر رو برای بچه پر کنه .بزا ببرن باهاش بازی کنن چی میشه آخه خودتم میتونی به کارات برسی .گماهی هم ندارنا بچه شیرینه .اتفاقا بزا خانواده همسرت فک کنن که بچه ت اونا رو خیلی زیاد دوست داره..اگر بچه رو بهشون ندی ممکنه از دستت دلخور بشن که این میتونه پیامد های بدی داشته باشه واست. همسرت رو ازت دور میکنن و با مظلوم نمایی باعث فاصله بین شما و همسرتون میشن.

به نظرم سخت نگیر.
هیچ کس جای مادر رو نمیگیره برای بچه ولس اگه دقت کنی بچه ها حتی وقتی پدرشون از سرکار میاد خونه دوسدارن برن بقل اون و باهاش بازی کنن. چون مادرا رو فقط برای بازی نمیدونن مادر کسی میدونن که تمام نیازهاشو برطرف میکنه اما بقیه افراد پایه شیطنت های بچه ها هستن واسه همین بهشون تمایل دارن. و پیش غریبه که نمیفرستی هیییچ مهد کودکی هم حتی به خوبی خونه مادربزرگ نیست. اگر روش های تربیتی اونا با تو فرقی نداره اشکالی نداره بذار کوچولوت خوشحال باشه

من اجازه نمیدم 2 دقیقه بدون حضور خودم دستشون باشه.
حاضرم از خستگی بمیرم ولی بچم پیش خودم باشه.
بله قطعا که بزرگسالی هم بیشتر گرایش به اونا خواهد داشت.
عزیزم 6 ماه تحمل کن سختی بکش ولی بچه اتو پیش خودت بزار. یک سالگی دیگ6 راحت میشی بهتر میشه بچه

آره بابا ، من و پسرم روزا کسی کنارمون نیست ایقدر حوصلمون سر میره

چه اشکال داره اول تا آخر هر محبتی کنن تو مامانشی بر میگرده پیش خودت خیالت راحت استفاده کن از این فرصت برا خودت وقت بزار منم تو یه ساختمونیم خیلی بچم و میبرن باهاش بازی میکنن منم قشنگ استراحت میکنم تو اون زمان خیلی حال میده انرژیم برا زمانی که پیشمه خیلی بیشتر میشه

چه اشکالی داره بچه از آدمای امن دوروبر خودش محبت دریافت کنه و اجتماعی شه؟ بچه‌ای که وابستگی ناسالم داشته باشه به مادرش خوبه؟ مطمعن باش اینجوری نه از تو دور میشه نه به اونا وابسته میشه فقط مستقل‌تر و اجتماعی تر میشه پس از این فرصت با خوشحالی استفاده کن.

نگرانیت بی مورده بچن چون اونا بازی میکنن باهاش دوست داره اونجا بره مگرنه نه وابسته میشه نه اونارو بیشتر دوست خواهد داشت
من خودم مامانم و بابام هر دو سر کار میرفتن صبح با داداشم چشم خوابالو میرفتیم خونه مامان بابام یعنی مامان بزرگم عمم اینا هم کنارشون بودن خیلیم دوستمون داشتن و دارن عمم خودش سه تا بچه همسن من و داداشم داشت اما همیشه خوراکی و غذای مورد علاقه ما رو درست میکرد
اما هم من هم داداشم خانواده مادری رو بیشتر دوست داریم اینم تو بزرگ سالی انتخاب میکنی موقعی که کوچیکی فقط میخوای بازی کنی
من میتونم بگم عمم بیشتر از مادرم واسه ما کار انجام داده اما من مامانمو ول نمی کنم عمم رو بگیرم
مامانم بابام هرجوری که باشن بیشتر از هر کسی تو این دنیا دوسشون دارم و خواهم داشت

عزیزم ناراحت نباش ماهم نوه اولمون برادر زادم بود وای میمردیم براش اولاش میاوردیمش بعدا ک راه رفتن یاد گرفت کلا میومد پایین پیش ما هر چی میگفتیم دیگه شب شد برو نمی‌رفت میگفت خونه منه😂 مامانشم خوب بود میرفت سر کار خیالش راحت بود مگه چقدر دوره داره این چیزا الان ۱۴سالشه ماشاالله دیگه یه نوجوون شده خیلی نمیبینیمش با اینکه هنوز یه ساختمونن با مادرم اینا دیگه ب زور میاد بیرون ب زور میاد پایین دوست داره خونه بمونه این وابستگیا ی دوره ای داره خیالت راحت

دختر منم با عمش اینجوری
حتی شده اماده شدیم بریم بیرون شوهرم یدیقه برده بالا رفته بغل خواهر شوهرم
داشتیم میرفتیم بیرون بغل هیچ کدومم نیومده🤦‍♀️😖
بغل شوهرمم میره بغل من نمیاد🤦‍♀️🤔
بعضی دقتا حرص میخورم

منم همین مشکلو دارم
ولی مشکلی ندارم
فقط مادرشوهرم میاد میبره اذیت میشم🤦‍♀️🤦‍♀️
خواهرشوهرم میاد میبره خیالم راحته راحته
منم وقتایی ک کار دارم یا میبینم واقعا نمیکشم میدم بالا
هرازگاهیم مادرشوهرم میاد میبره😖😏هرازگاهیم خواهرشوهرم

ولی دوس ندارم مادرشوهرمم ببره چون خیالم ازش راحت نیس
بچه رو میبره فقط میشونه🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️😏
فک کن از صب خودم باهاش بازی کردم گداشتم نشسته دیگه خسته شده اونم میبره فقط میشونه

خب چی میشه اونا ک بدشو نمیخوان میدونم بخاطر محبت میگی چون دوست داری تورو بیشتر دوست داشته باشه سعی کن توام براش وقت بزاری بچه این سنی هرکی محبت کنه باهاش بازی کنه با اون بیشتر حال میکنه

خودت رو حساس نکن خیلی خوبه که
روابط اجتماعی مهمه و رفتارش کاملا طبیعیه فکر نکن تو رو نمیخواد از وجود و حضور و محبتت اطمینان داره که با شادی میره بغل بقیه ، اگه ذره ای اضطراب داشته باشه از بغل یه ثانیه کنده نمیشه
بذار اجتماعی باشه فردا بخوای بذاری مدرسه نشه این مدل ها که اگه مامانم از حیاط مدرسه بره من سر کلاس نمیرم خانواده رو اسیر و دیوانه دارن همش هم تقصیر خود والدین هست بچه ۴ تا آدم ندیده

خیلی برات نگران کننده نباشه اول و اخر برا خودته . اونام میدونن خسته میشی
میگن کمکت کنن . همین امروز دخترمو دادم شوهرم برده گذاشته خونه مادرشوهرم خودم یکم استراحت کنم . بعدم باید عادت کنه داره بزرگ میشع

سوال های مرتبط

مامان رادمان مامان رادمان ۱۱ ماهگی
خانما من خیلی نگرانم . دارم از نگرانی میمیرم .. مدتی بود حس میکرد عضلات بدن پسرم شل هست . تا اینکه یکماه پیش با پسر برادر شوهرم مقایسه ش کردم . پسر اونا خیلی انگار بدنش محکم هست . عضلاتش شل و افتاده نیست . بعدا همش خودم رو دلداری میدادم که بابا این پسر 2 ماه از بچه ی تو بزرگتره . بخاطره اینه که اینجوری سرحال تر و عضلات بهتری داره ..
اما از دیشب که دختر خواهرشوهرم رو دیدم دیگه رسما دارم سکته میکنم .. دختر خواهر شوهرم ۵۰ روز از پسر من کوچیکتره .
دیشب که بعد از مدت ها دیدمش بغلش کردم دیدم اونم بدنش مثل بدن پسر برادر شوهرم محکمه . مثل رادمان شل نیست . با اینی که از بچه ی منم کوچکتره
مثلا وقتی اون دو تا رو بغل میکنی قشنگ صاف وایمیسن تو بغلت .
ولی وقتی پسر منو بغل میکنی نمیتونه مثل اونا صاف وایسه . قوز میکنه و خم میشه و بیشترم گردنش سمت پایینه . مثل اینکه همیشه زمین رو نگاه میکنه .. من از دیشب خیلی نگرانشم . دیگه دارم باورم میکنم که پسرم یه مشکلی داره . خیلی حالم بده وسط اینهمه مشکلات منم اینم اضافه شد .. فعلا هم شرایط مالیم خوب نیس که ببرش متخصص . نمیدونم چیکارکنم . نمیدونم😔😔
مامان niki مامان niki ۱۵ ماهگی
این چه دوست داشتنیه ؟؟؟کیا همچین شرایطی رو تجربه کردن؟
کل طول بارداری، مراقب بعد زایمان تنها بودم
بعد دخترم از وقتی دنیا اومده شدیم عزیز البته من اون گوشم که چون گوشواره رو میخوان مجبورن منم بخوان
تویی ‌که روزایی که باید می‌بودی کمک نکردی الان چجور به دخترم عشق داری؟منظورم خانواده شوهره
دخترم ۷ ماهشه بارها گفتم حسرت ۲ ساعت خواب راحت دارم حسرت یه خرید یه رستوران تنها باشوهرم دارم نگفتن بزار پیش ما برو
یکبار حتی زحمت نداده از بچه مراقبت کنه والده سلطان
میریم خونه اشون وقت نکردم غذای خوب برا دخترم درست کنم آرد برنج میبرم میخوام فرنی درست کنم یکبار حتی تعارف نمیکنه بیا این گوشت براش سوپ یا آبگوشت بزار
بعد ادعاشون ....امان از ادعا
زندگی منه ،چشم اول ماست،دختر قشنگمه، براش هر روز دعا می‌کنم ،اینا میشه چی همش حرفه
وقتی نیک خودش مچاله میکنه بغل من یا صدام میکنه خیلی حرص میخورن و حسادت که چرا برا مادرش اونجور میکنه بغل ما نمیمونه ،بعد میگن خب مامانشه عادت کرده بهش
عاااادت؟؟؟این بچه ۹ ماه از خون و استخون من جون گرفته من مایه ارامششم