۱۶ پاسخ

بدترینش این بود که یهو سینه روپس زد دیگه نخورد مجبورشدم کلا شیرخشک بدم😢خیلی روحیمو بهم ریخت حس شیردادنو دوستداشتم قشنگترینش همه لحظاتیه که کنارش دارم شیطنتاش لوس بازیاش😍ذوقی که وقتی میبینتم میکنه،وقتیک ازچیزی میترسه پناه میاره توبغلم و...

سخت نرین لحظه برام وقتی بود ک پذیرفتم شیر ندارم و بچم از شیرم محرومه🥲 و دومی در حال حاضر غذا نخوردنشه ک باید شش نفر بپر بپر کنن جلوش تا دهنشو باز کنه
به جز اینا هر لحظه اش برام شیرینه

من سخت ترینش اینه که اینجا تنهام بعضی وقت ها خسته میشم ، درسته که شوهرم خیلی کمک میکنه ولی خب کارش شیفته برا همون بعضی هفته ها سر کاره و من تنهام

سخت تریناش بدخوابی، استپ وزنی، کم بودن شیر وشیرخشکی شدن،آلرژی وحرف های بقیه و...

سختترینش اینکه دوتان
قشنگترینش خنده ها و معصومیتشون

سخت ترینش خوابوندن
قشنگ ترینش شیردادن

قشنگ ترین لحظه وقتیه ک بهش شیر میدم و سخت ترینش لحظه ای ک از خوردن غذا امتناع میکنه

سخت ترین چالش شیر نداشتنم بهترینش اینکه تا دراز میکشم دستش میزاره رو شکمم و وایمیسه

قشنگترینش و میپرسی؟؟کل وجودش
شده نور خونه نور زندگیم
لبخنداش اینکه با نگاهش دنبالم میکنه خنده هاش بوی تنش خوابیدنش و نگاه کردن ب صورت معصومش …

سخترینش عذاب وجدان بابت شیر خودم ندادن
و گریه ها ی کولیکی تا صبحش بود ک گذشت اما عذاب شیر ندادن وقتایی ک گریه میکنه حس میکنم اگه سینه امو میخورد ارومتر میشد داغونم کرده

بدترینش واکسن ۶ ماهگی 😐
بهترینش اینکه تا منو میبینه میخنده و ذوق میکنه 😍

بدترینش دخالتها و اظهار نظرهای بیجای دیگران
و بقیه ش همه ش زیبایی و قشنگیه به نظرم حتی نق زدناش😍

بدترینش دخالت های بیجا بقیه شیرین ترین نگاه مظلومانه اش وقتی داری شیرمیخوره به چشام نگاه میکنه

سخت‌ترین رو واقعا نمیتونم بگم چون هموناهم برام شیرین هسن😍😍
اما قشنگترینش شیردادن (شیر خودمو میدم )

بدترین و سخت ترین شیر دادن ک خداروشکر بعد دوماه شیر خشکی شد
قشنگترین وقتی سرک میکشه بهم‌نگاه میکنه و میخنده

برای من تک تک لحظه هاش قشنگه 🩵🌱
از نظر دخالت و اینجور چیزا هم خداروشکر تاحالا نداشتیم .

تنها چیزی ک اذیتم کرد تو کل این یسال و اندی از نوزادی فقط و فقط اعتصاب های پسرم بابت شیر بود بعد اعتصاب غذا..

سوال های مرتبط