۱۱ پاسخ

من هفته ۳۲ ی شب این مدلی شدم دل درد داشتم و سر گیجه و تاریه دید دکتر و بیمارستانمم کرج بودن😐رفتم سوم شعبان بجای اینکه اول ان اس تی بگیره خیالم راحت شه گفت ببین بگو شوهرت بیاد رضایت بده اینجا زایمان کن😐ولی ما ان ای سیو نداریم بچت باید بره تهران ینی من مردمممم.
فقط اشک میریختم گفتم بابا خیلی زوده الان چی میگی.
زنگ زدم دکترم گفت فشارتو بگو بگیرن اگه پایین بود ان اس تی هم خوب بود برو خونه اصلا نمون اونجا.
خیلی مسخره و بد اخلاقن.
دیگه هر چیم می‌شد از دماوند تا کرج میرفتم ولی اینجا نمیرفتم

عزیزم بچه اولت ارومه که دومی هم راضی شدی بیاری؟

الهی انشالله گل پسرت ۳۷ هفته وچند روزش دنیا بیاد

عزیزم چی شد؟

عزیزم انشالله خیره و به این زودی زایمان نمیکنی، پیش ماما نرو به نظرم،، برو پیش متخصص زنان ، علم و اطلاعات ماما در حد متخصص زنان نیست، من که خودم از مامای همراهم اصلا راضی نبودم

نگران نباششش

انشاالله که خیره و به موقع و به سلامتی زایمان میکنی عزیزم 🙏❤️

تازه دیدم آخر متنتو

چند هفته ای عزیزم؟

انشاللاا الان وقتش نیس

انشاالله که خیره

سوال های مرتبط

مامان گل بهاری مامان گل بهاری ۲ سالگی
چند روز پیش یکی از اقوام نزدیک که جوان هم بود فوت کرد دخترم رو خواهرشوهرم نگه می‌داشت من از صبح تا غروب گرفتار بودم به خاطر کم خوابی و گریه این چند روز سر دردهای میگرنی ام عود کرده هیچ جوره با هیچ مسکنی خوب نمیشه
صبح هم ساعت 5 دخترم بیدار شد آب خواست دست زدم دیدم تب داره 38 ونیم بود بهش استا دادم ولی دیگه نخوابید تا ساعت 8 نیم وقتی دخترم خوابید خودم هم مسکن خوردم کنارش بیهوش شدم
هنوز نیم ساعت نبود چشمام گرم شده بود حس کردم آیفون مون زنگ میزنه هم زمان صدای پای راه رفتن هم شنیدم
تو عالم خواب گفتم حالا شوهرم در رو باز میکنه یهو یادم اومد شوهرم سر کار چنان از خواب پریدم از ترس چون بعد رفتن شوهرم هم در رو قفل کردم می دونستم جز خودم و دخترم کسی خونه نیست
رفتم سمت آیفون دیدم کسی زنگ نزده چون آیفون مون هم زمان با زنگ زدن عکس میگیره آخرین عکس برای صبح ساعت 7 بود که سرویس دختر بزرگم اومده بود
برگشتم دوباره تو اتاق خواب دست زدم دیدم تب دخترم باز رفته بالا
یعنی این اتفاقا باعث شد بیدار بشم وگرنه از شدت خستگی و بی‌خوابی اثر مسکن اصلا بیدار نمیشدم
خیلی خدا رحم کرد، نمیدونم این اتفاق توسط خدا یا نیروهای ماورا طبیعی یا به خاطر شرایط روحی سختی که ابن روزا گذروندم و اعصابم ضعیف شده هرچی علتش بود باعث شد بیدار شم وگرنه با اون تب بالا ممکن بود دخترم تشنج کنه تو خواب