۴ پاسخ

آره خیلی قشنگه هیچ کدومش برای من صدق نداشت

چون بچم زود ب دنیا اومد و تا یک هفته تو دستگاه بود و من با شکم پاره بالا سرش هق هق گریه میکردم و داستان های که زمان بارداری براش می‌خوندم را دوباره می‌خوندم تا بالاخره گذاشتن بغلش کنم

ن بلد بودم پوشکشو عوض کنم ولی باید عوض میکردم و هیچ کسی هم جز خودم اجازه نمی‌دادند بالا سرش باشم
ن بلد بودم با این همه سرم و وسایلی که بهش زدند بلندش کنم از تو دستگاه ولی باید انجام میدادم
بدترین وضعیت اون موقع بود که موقع بغل کردن دستم خورد ب یکی از چیزهایی که بهش وصل بود و سوزن سرم از رگش خارج شد و شروع کرد خون چک چک کنه ازش

قشنگ ازین حس برای من زمانی بود که تا داستان می خوندم سرشو بالا آورد و نگام کرد سرشار از امید بود ....

خب خودت تنهایی میرفتی اون بنده خدا رو هم راحت میکردی

وای غصم یادم افتاد..منم سزارین شدم..پسرم یک روز کامل شیر نخورد..چون یکم مایع دورشو خورده بوده..شیر دادم ..نمیخورد.تا نصفه شب یه دفعه شیرو پاچید بیرون ..من بااون وعضم داشتم سکته میکردم ‌که مادرشوهرمو مادرم بردنش پیشه پرستار.معدشو شستشو دادن..ودوتا مادر سنو سال دار وقتی پسره من یک ۲روز کامل شیرنخورد میخوابید نگفتن حداقل مشگل داری توشیردهی یا نمیتونه بخوره ..بریم شیرخشک بگیریم فعلا..بچم ۷۰۰گرم اومد پایین تاخواهرم حالو روز منو دید وقتی شبو روزم گریه بود به زور شیرخشک دادبهش..تا جون گرفت.واقعا همراه خیلی مهمه توزایمان..

ای وای 😂😂

سوال های مرتبط

مامان آقا کارن💙🧿 مامان آقا کارن💙🧿 ۱۴ ماهگی
دیدین وقتی ک بارداری یا زایمان میکنی هورمونات ب هم میریزه؟ یا افسردگی میگیرین؟ یا میل جنسیتون میره؟ یا از شوهرتون بدتون میاد؟ یا اصن دوری میکنین از همسر؟
از وقتی ک من باردار شدم تا وقتی ک من زایمان کردم. حس میکنم الان همسرم بارداره😐. نزدیک دوسالی میشه هنوزم ک هنوزه نزاییده🙄. کلا هورموناش تغییر کرده😕
بابا من زاییدم من پاره شدم هورمون من قاطی کرد. تو چته؟ 🤌😐
تو بارداریم چون استراحتی بودم همسرم با فاصله خوابید ک دستو پاش ب شکمم نخوره. بعد ک زاییدم پتوشو جدا کرد ک چون بخاطر بچه تکون میخوردم بیدار میشدم. اقا از خواب میپرید😶. هر وقتم ک میگم چرا دور شدی میگه دور نی. پس چیه🤷‍♀️. ما قبل کارن با فاصله نمیخوابیدیم. یه پتو داشتیم. الان چرا باید دوتا پتو داشته باشبم. این اذیتم میکنه. این کارا بهم حس سردی میده. هرچی میگم نمیفهمه. دیشب خودسو جمع کرده بودسردش بود. پتوی خودمو انداختم روش خواب بود نفهمید. هر نیم ساعت بیدار میشدم میدیدم هنوز پتوی من روشه لبخند میومد رو لبام. صب چقد دلم برا خودم سوخت از این حسی ک داشتم🥺. خاک تو سر من ک محتاج محبتم😓. همسرای شمام سرد شدن بعد بچه؟