تجربه سزارین من
سلام دوستان عزیزم من ۰۳/۰۴/۰۶ زایمان کردم
یکشنبه ۳تیر نوبت دکتر داشتم هفته قبلش ک رفتم دکتر بچه عرضی بود گف ک اگ نچرخه سزارین میشی ی هفته دیگ صبر میکنیم ک بچرخه چون لکه بینیم داشتم دکتر گف دیگ باید درش بیاریم چ طبیعی چ سزارین دیگ استراحت مطلق شدم و امپول ضد انقباض میزدم تا ی هفته چون درد داشتم (دکترم خیلی سخت گیره هرجوری بود میخاست طبیعی بیارم) سونو هم برام نوشت ک ببینه چرخیده یا ن همون روز سونو رفتم بچه بریچ شده بود دکتر گف فردا برو یبار دیگ سونو بده چون بیمه قبول نمیکنه هرچی ب زایمانت نزدیک باشه بهتره بری سونو
نامه بستریم داد بهم برای چهارشنبه گف سه شنبه شب برو بستری شو
رفتیم بیمارستان و بستری شدیم گفتن از ۱۲شب به بعد چیزی نخور من اصلا تحمل گشنگیو نداشتم تو بارداری خیلی سختم بود 😂😫 خلاصه صب شد و منم هی استرسام بیشتر میشد ساعت ۸ونیم بود ک دکتر اومد به پرسنار بخش گف ببریدش سونو اگ نچرخیده بود بچه بیاریدش اتاق عمل😐 ینی تا لحظه اخرم منو بردن سونو
بعد از سونو رفتیم اتاق عمل پرسنل اتاق عمل مث فرشته ها بودن اینقده ک مهربون و خوب بودن واقعا اخلاقشون خوب بود بهم سوند وصل کردن و امپول بیحسی زدن
موقع عمل خیلی سردرد داشتم و حالت تهوع در حدی ک میخاستم بالا بیازم بهم دارو زدن و اکسیژن وصل کردن خیلی بهتر شدم

وایییی دکتر منم همینقدر پیگیره ک طبیعی زایمان کنم😑🤣
دکترت کیه

عملم خوب بود در کل ولی اون تکون نخوردنه خیلی اذیتم کرد موقع راه رفتنم از درد شونه مردم نفسم واقعا بالا نمیومد چنبار ب پرستار گفتیم گف طبیعیه کیسه اب گرم اوردن بزارم روش بهتر شدم ولی تا وقتی ک تو تخت بودم هربار ک پامیشدم دردم مث اول میشد اون شب تا صب نشستم رو تخت تختو میخابوندیم نفسم نمیومد ولی همش شیرینه بخاطر اون کوچولویی ک میزارن بغلت همه دردارو فراموش میکنی🥺

تو اتاق عمل صدای اذان پخش کردن ک خیلی بغضی شدم گفتن برا نینی اذونم گذاشتیم🥺
منو بردن ریکاوری ی ۲۰دیقه اونجا بودیم بدنم میلرزید ولی ن ب اون شدتی ک میگفتن ی لرزش ارومی داشتم
بعدم ک بردنم بخش تو راه همسرمو مادرمو دیدم 🥺

منو بردن تو بخش و تا ۱۲ساعت همینجوری رو تخت ثابت خابیدم ک اصن تحمل نداشتم میخاسم فقط پاشم بچمو بغل کنم بهم گفتن سرتو اصلا تکون نده و بالشتم نزاشتن برام من ک گوش ندادم یادم میرف هی😅 پاشم خوردماا موقعی ک پاشدم نشستم رو تخت ی گردن درد و شونه درد بدی گرفتم ک نفسم بالا نمیومد

به سلامتی عزیزمممممم
خدا حفظش کنه
چقدر سونو دادی 😂😂😂

ینی تا زمانی ک من تو اتاق عمل بودم سردرد شدید داشتم با اینک سرمو اصن تکون ندادم ولی هیچی نفهمیدم اون موقع از درد وقتی ک صدای گریه پسرمو شنیدم خیلی حس خوبی بود 🥺 ولی سردرد امون نمیداد همون جا لباساشو ک تنش کردن موقعی ک دکتر داش برام بخیه میزد بچه رو اوردن و بهش شیر دادن از سینم من از درد چیزی حالیم نبود صدامم درنمیومد ک بگم بچه رو ببر اونور اصن حالم خوب نبود ولی همچین ک عملم تموم شد دردمم کلا تموم شد