من هیچ کس رو ندارم تنها کس من خداوند یکتا هس
سلام من مادرمو خواهرم.تا ده روز خونمون موندن.از ده روز به بعددیگه اوکی شدم.بعد یک ماه هم اومدم خونه مادرم موندم
سلام من که وقتی زایمان کردم زن بابام خواهرشوهرم تا10 روز اومدن خواهرشوهرم زایمان کرد4 روزرفتم جاش دیدم بچم اذیت میشه نرفتم دیگه
آبجیم اومد بیمازستان
تو خونه هم باز ابجیم ومامانم وهمسرم
بعد ده روز رفتم خونه مامانم
تا چهل روز
بعد دیگه خودم کارامو کردم و همسرمم کمکم میکرد
من چونکه مامانم مریضه نمیتونه ولی خواهرم خیلی خوبه وقت بیمارستان هم اون نگه داشت وده روزهم بردخونه اش چونکه من تجربه ای ازبچه داری نداشتم خودشم عمل خیلی اذیتم کرده بودخداازخواهرم راضی باشه .
من بیمارستان ماماهمراه گرفتم
تا دو ماه هم خونه مامانم بودم
من بیمارستانم زن داداشم و مامانم شیفتی موندن تا یکماهم خونه مامانم بودم که زن داداشمم بود تا پایان یکسالگی هم مامانم بیشتر مواقع پیشم بود
عزیزم اگر تو بیمارستان هم تنهایی میتونی یه پرستار بگیری که مثل همراه کمکت میکنه.یه هزینه ایی به بیمارستان میدی و یه پرستار کمکی میگیری
من مادرشوهرم بود که اونم باهاش اصلن راحت نبودم ایندفعه احتمالن ماماهمراه بگیرم چهل روز مادرشوهر خواهر شوهرم ومامانم هفت روز پیشم بودم همش جنگ بود بین اینا انشالله زایمان دومم خودم کارامو میکنم با همکاری اندک شوهرم
من مامانم هست برای همه هم مامان من میرفت کمک. ولی از شانسم دو سه روز قبل از زایمانم مامانم اینا یه تصادف سخت میکنن و توانایی نگه داری از منو نداشت.دیگه توی بیمارستان با اینکه راحت نبودم مادرشوهرم اومد ولی خب اصلا روم نبود صداش کنم یا شب بیدارش کنم و همه کارای بچه رو خودم کردم بعدشم برای دو هفته رفتم خونه بابام اینا ولی خب بیشتر من کمک مامانم میکردم چون وضع خوبی نداشتن.خداروشکر زایمان خوبی داشتم و خدا بهمون کمک کرد توی اون وضعیت
من مادرم با اینکه شاغل هس طفلی ده روزی مرخصی میگیره ک. میرم خونشون. و بچه دیگمم جم کنن
ولی واس بیمارستانم کسی نیس مادرشوهرم هس اصلن باش راحت نیسم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.