۳ پاسخ

دقیقا برای منم افتاده میخواستم ببرمش حموم خودم زودتر رفتم که آب رو گرم کنم دیدم شوهرم دستپاچه در رو باز کرد و گفت بچه افتاده سرش خورد به لبه تخت خواب خلاصه ابروی بچم پاره شد و ۵ تا بخیه خورد ولی خدا خیلی بهمون رحم کرد و الان خداروشکر خوبه خوبه
البته اتفاق هست ولی اگر پیش من بود و پیش می‌آمد رفتار شوهرم خیلی تند بود

منم یه پست امشب راجب همین موضوع گذاشتم

این اتفاق واسه منم افتاده یه بار بچرو گذاشتم پیش باباش اومدم دیدم کل انگشت شصتشو با تیغ شیو بریده خدا بهمون رحم کرد بلایی سر انگشتش نیومد

سوال های مرتبط

مامان ماهلین خانوم👸 مامان ماهلین خانوم👸 ۱۵ ماهگی
من آدم آرومیم
کلا همیشه کارام رو با حوصله و آرامش انجام میدادم
خودمونی بگم فس فسو بودم😁
انقد که دوستام اسمم رو گذاشته بودن تصویر آهسته 😂
میخواستم خونه رو تمیز کنم دو روز طول میکشید
ی بار که برا یکی از دوستام که بچه داشت تعریف میکردم و میگفتم که خب من بچه دار شم چی کار کنم ؟؟ اینطوری نمیرسم که 🤕
گفت بزار بچه به دنیا بیاد چنان فرز میشی خودتم باورت نمیشه🤨
راستش اوایل همونطور که فکر میکردم شد من ۴ ماه تمام دست به هیچ کاری نزدم تو خونه چون خسته میشدم با بچه و هروقت میخوابید منم میخوابیدم 😮‍💨

اما دیشب که با ی آشپزخونه ترکونده رو به رو شدم ماهلینو بردم پیش مادربزرگش و در عرض یکساعت آشپزخونه شد مثل گل
آشپزخونه ای که اگه دوسال پیش بود قطعا ی نصفه روز ازم‌ وقت میگرفت😬

خلاصه که از این فرز و سریع بودنم خیلی دارم لذت میبرم😄
گرچه هنوزم بیام دو دیقه بشینم ی چایی بخورم یهو میبینم ۱ ساعته نشستم😶
و خب همیشه نمیرسم همه کارامو بکنم چون دخترم به شدت وابسته است و اگه خونه باشه میچسبه بهم و کارا کندتر پیش میره و گاهییی به شدتتت خسته میشم
اما اینکه کنارم حس امنیت میکنه خیلییی خلییی برام قشنگه 🥰
مامان شهریار مامان شهریار ۱ سالگی
سلام مامانا وجدانا کسی هست که بچه اشو زده باشه؟
دیروز شهریار با باباش بردیم پارک ،،،با ی خانومی اونجا هم صحبت شدم اون خانم بچه اش 18 ماهش بود...
بعد من وشهریار رفتیم پیش باباش یهو دیدم صدا گریه بچه اون خانم دراومد...
چشمتون روز بد نبینه این خانم انقدر این بچه رو زد که نگو انقد منو شوهرم حالمون گرفته شد...من فقط بچه رو از مامانش جدا کردم اوردم پیش خودم بهش گفتم یا زنگ میزنی باباش بیاد یا زنگ میزنم پلیس بیاد با اینکه خیلی حرف بارم کرد و جیغ و داد ولی من کوتاه نیومدم تا شوهره اومد جریان به شوهرش گفتم شوهر گفت هرچی دق و دلی داره سر بچم خالی میکنه سرش داد میزنه من ناراحت میشم هرچیم میگم با بچه درست حرف بزن سرش داد نزن فایده نداره ولی دیگ نمیدونستم دست رو بچه امم بلند میکنه....
یعنی من انقد گریه کردم ک خدا میدونه...
ولی نمیدونم کار درستی کردم یانه
؟
اگ اون پدر و مادر بینشون اختلاف و جدایی بیفته تقصیر منه؟
ولی اگ من نبودم اون بچه خدایی نکرده جنازه اش میرسید خونه...
واقعا کسایی هستن ک دست رو بچه اشون بلند کنن؟
من خودم حتی اگ خونم به جوش بیاد یا به حد انفجار برسم یکی میخوابونم تو گوش خودم یا میزنم تو سرم خالی شم ولی سر شهریار خالیش نکنم یا حتی داد بزنم ...