۵ پاسخ

خیلی سخت من الان میخواستم تاپیک بذارم ممی که به شدت آدم آروم و صبوری بودم یک به دو نرسیده داد میزنم سر دختر طفل معصومم دختر دومیم کم خواب اذیت میکنه شیر و غذا نمیخوره داغونم داغون اصلا روحیه ندارم

من باردار نیستم ولی دوتا پسر دارم با فاصله سنی دو سال.اوایلش خیلی اذیت شدم.دوران بارداری باز بهتر بود.فقط استراحت نداشتم اصلا چون باید به کارای پسرم میرسیدم.کلا خیلی سخت بود.الان پسر کوچیکم ۱۰ ماهشه شرایط یکم بهنر شده.

خیلی سخته واقعا من گاهی می‌شینم گریه میکنم دست تنهایی پسرم سه سال خورده دخترم 6ماه

واقعا سخته صبر ایوب میخواد
اگه مثل من گمکی نداشته باشی دیگه سخت تر الان یکیش ۲ سالشه یکیش ۳ستل و چند ماه به معنی واقعی داغموم شدم

اینم بگم که من کمکی نداشتم.از هرکسی شده کمک بگیر.اصلا تنها نباش

سوال های مرتبط