خانوما کمکم میکنید ؟؟ینی راهنمایی
زندگیم واقعا حال بهم زدن شده ،پسرم پرخاشگرو عصبی شده بخاطر منو شوهر احمقم ،اصلا با شوهرم نمیسازیم اصلا تا کووووچکترین بحثی میشه شوهرم چیز پرت میدو دادو بیداد میکنه،پسرمم یاد گرفته فقط چیز پرت میده و دادو بیداد ،رفتارای شوهرم روانیم کرده ،از زندگیو زنو بچه علنا خسته شده نمیدونه چیکار کنه اصلا ۱٪از سمتش توجه و محبت دریافت نمیکنم
چن ماهه میگم بخاطر پسرم ک فقط نره زیر دسته اینو اون آواره این خونه و اون خونه نشه تحمل میکنم همه چیو اما اون اشتبا برداشت کرده ک من تحته هر شرایطی میمونم ،میخوام برم خونه پدرم دیگه ساختن باهاش خیلی سخته اما اون میدونه رو پسرم خیلی حساسم نمیده بهم ک ببرمش منم غمه دنیا رو دوشمه ک چطور جاش بزارمو برم چون فقط از دسته خودم غذا میخوره فقط خودم میتونم بخوابونمش فقط خودمم ک باهاش همه جوره کنار میام پسرم شیطونه خیلییییی میدونم ک بره جای من نباشم دعواش میکنن ،اما واقعا شوهرم ادم بشو نیس هزاران بار باهاش حرف زدم ،امشبم گفتم میرم خیلی راحت گفت هررررریییی،چیکار کنم ؟؟مادر بودن خیلی سختههههه خیلی

۴ پاسخ

عزیزم باید مشاوره خانواده برین تا راهنماییت کنن.نزار بچت ازت جدا بشه.بخدا تو بری فردا این طفل معصوم از بی مهری مادر چیکار کنه.نزار آیندش خراب بشه

ن‌گناه. داره نزاریش تنها بری ی وقت با این شوهری ک تو داری وقتی نیاشی مطمین باش بچتو میزنه روانیش میکنه بچه مادر میخاد بخدا طلم نکن درحقش😑

برو مشاوره عزیزم بذار یه نفر بی طرف باهاتون حرف بزنه و مشکلو حل کنه

مگه اون باید بده که ببری شما مهریه داری؟اول میری مهرت میزاری اجرا بچه هم تا ۷ سالگی تحت هر شرایطی با مادرشه

سوال های مرتبط

مامان رادوین مامان رادوین ۲ سالگی
سلام خانوما شبتون خوش
گفتم بیام یکمی حرف دلمو بزنم پسرم خوابه از وقتی خوابیده همش یه چیزی تو دلم داره یه طوری میشه انگار دارن تو دلم رخت میشورن خیلی حالم بده من خیلی مادر نالایقی هستم چند روزه اصلا حوصله پسرمو ندارم وقتی هم پسرم شیطونی میکنه یه چند تا حرف از حرصم میگم بعد پشیمون میشم خدا چرا من لال نمیسم‌اخه 😭😭
نمیدونم چرا اینطوری شدم اصلا حوصله خودمم ندارم شوهرم که هیچ اصلا هیچ حسی بهش ندارم انگار دارم با مرد غریبه زندگی میکنم ولی واسه پسرم خیلی دارم کم کاری میکنم نمیدونم چرا انرژی ندارم همش خستم دلم نمیخواد تو خونه خودم بمونم همش دلم میخواد برم پیش. خانوادم بدم پسرمو نگه دارن من استراحت کنم نمیدونم چرا حس تو خونه موندن و سر و کله زدن با بچه و شوهر رو ندارم
موندم چیکار کنم دلم واسه پسرم میسوزه اون الان بیش تر از هر چیزی به محبت و توجه من و پدرش نیاز داره ولی هیچ کدوممون بهش این ها رو نمیدیم پدرش که هیچ منم بعضی وقت ها باهاش بازی میکنم حرف میرنم بعدش دیگه حوصلم نمیکشه دلم میخواد چن ساعتی ماله خودم باشم بی خیال بشم استراحت کنم چیکار کنم که این حس بره بتونم پر انرژی واسه پسرم وقت بزارم تو رو خدا راهنماییم کنید 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻