امروز با میکائیل رفتیم‌خرید پدرمو درآورد یعنی از خستگی اادم جون میدم اولا که هر چی میدید میخواس یه آب انبه خورد یه ذرت مکزیکی بعد ابنبات چوبی خواست بعد خاکشیر از کمر درد دارم جون میوم

واقعا قدیم چطور چهار_پنج تا بچه رو بزرگ میکردن
من خودم ب شخصه بایدونه بچه دیگه دارم از پا درمیام

به کالسکه عادتش میدادی خیلی راحت بودی
خداروشکر پسرم از 6 ماهگی عادت دادم ب کالسکه امروز با هم 3 ساعت رفتیم بیرون لم داده بود تو سایه تخمه میخورد

دقیقا دختر منم فقط باید بغلش کنی و توی کالسکه هم نمیشینه یه بار بردمش بیرون اومدم خونه مریض بودم تا سه هفته اینطوری بود ک پشت دستمو داغ کردم هیجا تنهایی نبرمش والا بخدا

نوش جونش
کالسکه ببری بهتره که
من هرموقع دخترمو میبرم مغازه یه چیز برمیداره اگه من یکی دیگه بدم دستش اولی رو میزاره سرجاش
یعنی بیشتر از یکی بر نمیداره
چون هیچ وقت براش بیشتر خرید نکردم

نوش جونش انقدر دلم میخواست با دخترم برم گردش صبح ها اما باردارم🥲 شایدم یه بار میرفتم مثه شما پشیمون میشدم اما خیلی حسرتشو دارم الان🥲