چرامن انقدربدبختم هااااااا
دوماه پیش گفام دخترم ۶سالشه کلاس رقص و شناثبتنام کنم شوهرم گفت وقت نداره ببره وهزینه داره وفلاننن مادرشوهرمم گفت اللن زوده تنهام نمیتونم جایی برم نمیزارن حالا عصر گوشی دستم بوددیرم خواهرشوهرم بچش یه سال ازدخترم کوچیکه همون کلاس رقص که میخواستم ببرم ثبتنام کزده بمنم نمیگن 😭😭😭😭ناراحت سدم اعصابم خوردشد مادرشوهرم جلدمن میگه دخترام قدرپول سوهرشونک میدونن حروم نمیکنن فلان حالا بیاببین

من دخترمو باشگاه ژیمناستیک ثبت نام کردم شوهرم گفت زوده وسنش کمه گفتم من مادرم بهتر میفهمم تو که صبح تاشب سرکاری من با بچه ها سروکله میزنم گفت چشم هرجوری که دوست داری..... دخترم 3سالشه من تو همه مسائل کنار میام الا بحث تربیت هرچیزی که به بچه هام مربوط باشه اینو شوهرم خوب میدونه پس چیزی نمیگه مادرشوهرمم اصلا اجازه نمیدم اظهار نظر کنه

بزار اونا برن ببینن چه گلی به سر خود میبندن که به شما گفتن هنوز زوده ولشون کن به حال خودشون خوشن بزار بمونن خودتو درگیرشون نکن

خودشونم نمیگن میگم هادختزش رقصش خوب شده نگوکلاس میره باورکن چن روزبعد یادبگیرخ ازدخترم خوب برقصه میخوان به دخارم بگن ازاون یادبگیر چجور میرقصه توبلدنیستی نمیدونم چجوری بگم رقصتونو دیدم

من خودم انقد این طور چیزا رو تجربه کردم وحرص خوردم
الان هرکاری میخوام انجام بدم به هیچکس نمیگم تا موقعی که عملی بشه و اطرافیان متوجه بشن
اینطوری خیلی بهتر شده واسم

تو کار خودتو بکن به دیگران چه