۴ پاسخ

برعکس دخترم چسبیده بهم حالم بهم میخوره همش نق و گریه دیشب هیت کوفتم کرد دیگه نمیرم

پسر منم همینجوره اصن غریبگی نمیکنه زود جور میشه نترسم هس

خواهر من اصلا جایی نرو چون واقعا خسته میشی اول
دوم اینکه هی به بچه تذکر میدی گناه داره
بمونی خونه ات اجرش بیشتره

اره بخاطر سن هست
پسر منم می‌ره بازیگوشی می‌کنه
.....
صبی شیرخوارگاه که رفته بودم
آخر دعا گفتم کتاب بذار رو صندلی بچم‌صندلی جلوش ندید رفت اون آخر بذاره بعد همه خانمها بلند شدن
منم بچم ندیدم چقدر ترسیدم خدا می‌دونه
کلی دنبالش گشتم مردم و زنده شدم
آخر تو حیاط کنار یه دختر وایستاده بود گریه هم نمی‌کرد از اینکه من گم کرده

سوال های مرتبط