۱۱ پاسخ

کارنم میترسید خیلی زیاد یه بار رفتم عقد دختر داییم نیم ساعت اولو من بیرون بودم کارن خیلی میترسید ولی کم کم واسش عادی شد دیشبم برای اولین بار رفتم هیئت گفتم میترسه از صدا ولی خدا روشکر خوب بود شما هم یه بار ببرش کم کم واسش عادی میشه

بیارش بیرون عادت میکنه بالاخره باید از یه جا استارتشو بزنی

ما فقط بچه رو بهونه کرده که ما رو نبره بیرون

من سرما خوردم نمیتونم برم وگرنه بچم با صدا مشکلی نداره

کاش از شلوغی میترسید می‌تونستم عادتش بدم ولی از تاریکی می‌ترسه باینکه نور هم روشن باشه تو هئیت یا بیرون ولی چون هوا تاریک میبینع می‌ترسه میزنه زیر گریه های وحشتناک

منم پسرم اولش ترسید بعدش خوب شد دیگه باید عادت کنن

من میرفتم داخل مینشستم

پسر منم می‌ترسید ولی عادت کرد دو بار بردم

باید ببری تا عادت کنه خاله من اصلا نبرد سال اول که اوردش هییت پسرش کلا واینمیساد چون عادت نداشت خالمم مثل شما می‌نشست خونه ولی من هروز میبرمش روز اول فقط اذیتم کرد

حتما زیاد نبردیش هروز ببری عادت می‌کنه پسر من اوایل میترسید اما الان عادت کرده به صدا

ن خواهر من حوصله ندارم برم میدونم اگه برم با نورا اذیت میشم

سوال های مرتبط