من میرم، صدا زیاد که میشه گزیه میکنه میام تو حیاطش بقیه بچه ها هم هستن، آروم میشه
۳ شبم دادم باباش برد تو راهروی مردونه که صدا کمتر بود
من اولین بار بوردمش مسجد صدایی باند گریه میکرد دیگ براش عادی شد دیگ هرشب میبرم مسجد
رفتم امشب تابرگشتم خونه ب غلط کردن راضی شدم میترسه ازشلوغی وسرصداگریه جیغ دیگه سریع برگشتم
امشب رفتیم تا بیایم خونه فقط گفتم گوه خوردم تمام
دو سه شب هیئت آرومی که صدای بلند گو و روصه و اینا بلند نبود رفتم، نورا هم اروم بود خداروشکر خوب بود .. ولی دیشب رفتم یه هیئت دیگه، موقع سینه زنی ینی پوستم کنده شد از صدا ها میترسید🤦🏻♀️
اره عزيزم ببر تا عادت كنه ب صدا
والا من اوردمش مشهد خداروشکر اذیت نکرده بالاخره بچس دیگه نمیشه گفت گریه نمیکنه بی قرار نمیشه باید تحمل بکنی زیادهم نشین دیگه دیدی بچت اذیت برگرد منم امشب زودتر از همسرم برگشتم
هیئت نه ولی مسجدرفتم از صدای بلندگوها ترسید گریه کرد اومدیم خونه
من امشب رفتم خوب بود خواب داشت انگاریکم لج میکرد یکم روپا چرت زد باز بعدشام یکم شد اومدیم
آره میخوابند یکم نگا میکن هیئتا
من فقط سه شب نرفتم هرشب رفتیم باهم یکم بازی میکنه بعد میخوابه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.