خب طبیعیه اولش خیلی سخته به مرور راه میفتی من دوروز اول مینشستم با گریه بچم گریه میکردم😅 هرکی بهم میگفت فلان جور بغلش کن یا نکن بغض میکردم که چرا بلد نیستم شب اول تو بیمارستان من اصلا نتونستم بچمو آروم کنم درصورتی ک بغل پرستار یا مادرم آروم بود و من فقط گریه میکردم
منم میترسیدم اما اصلا سخت نیس
😄 من به بچم میگم مامان کمکم کن بتونم ازت نگهداری کنم
اینا که گفتی دقیقا حال این روزا من 🙁
والا من الانشم از اینده میترسم از پسش بر نیام. اگه میتونی کمک بگیر مخصوصا دوماه اول مادر خواهر یا شوهرت یا هر کمک دیگه ای که باهاشون احساس راحتی و ارامش داری همه اش کنارت باشن. من شوهرم هست از الان عزا گرفتم یک ماه بعد بره سرکار چی کار کنم
منممممم 😖😐
نه که بچه اولم به شدت بد قلق و بدخواب بود حالام فوبیا گرفتم نکنه این یکیم اذیتم کنه
منم همش تو فکرم همش با خودم میگم بونم لال نکنه بچم مشکل داره نکنه عیبی داشته باشه دارم دیونه میشم به رو خودم نمیارم🥲
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.