وای منم چهارسالش انقد اروم بود الان حاضرجواب پرخاشگر شدع
منم یه پسر هشت ساله دارم،ولی از وقتی دومی بدنیا اومده چون زود اومدم خونه خودم،دارم همش ازش کار میکشم.همش میگم اینو بیار اونو بیار،از اول زیر انداز تعویض پوشک دستمال آوردن رو گذاشتم به عهدش،شاید بخاطر اینه که خیلی احساس مسئولیت میکنه،حتی شیر میپره توو گلو پسرم بغض میکنه میترسه اتفاقی بیفته.شما هم تا میتونی بهش مسئولیت بده و محبت کن که بدونه برادر بزرگست،شاید بهتر شد
وای پسرمن سه سال هشت ماهشه خون له جیگرم کرده من میگم کاش شش هفت سالش بودولی انگار بزرگتربشن بدترمیشن
تمومممم توجهتون بهش بدین
خیلی زیاد درکت میکنم چونپسرامونهمسنن ولی زیاد ازش کمک بخوا مثلا بهش بگوبیا ابجی ونگهش دار شوهرت کمیاد خونه بگو واییی اگه پسرم نبود خونه همه ماراممیموند چقدر خوبه پناه یه داداش بزرگ داره چقدر دوسش داره هرجا میرین چون ب نوزادتون توجه میکنن حسودیش میشه ولی بهشون هی بگو که وای انقدر پسرماقا توخونه کلی کمکم میکنه
وآی پسر منم اینجوری بود ولی بعده یه مدت کنار اومد والان اصلا مشکلی نداره با بچه.تازه مواظبشم هست بعضی وقتا کاردارم
پسر بزرگ من ١١ سالشه باهاش هيچ مشكلي نداريم، انقدر همراه و كمكه كه همش ميگم اگر نبود بايد چكار ميكردم،پسر كوچولوم خيلي گريه ميكنه بزرگه بي خواب ميشه بچه م صبح ها كلاس داره ولي صداش در نمياد انقدر آقاس. به نظرم شمام بيشتر سعي كنين به بزرگه توجه كنين تنهاش نزارين بهش محبت كنين همتون
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.