سلام مادرها
دخترم یازده ماهشه، ما تا حالا جز خونه مامانم هیج نرفتیم وهمیشه خونه خودم تنها بودیم یعنی زیاد رفت وآمد ندارم چون شهر غریبم الان رفته بودم خونه مامانم مهمون داشت دختر
وقتی اونا دید خیلی گریه کرد، در مورد بقیه هم همینجور، همش
بغلم بود لطف راهنمایی کنید چیکارکنم انقدر وابسته من نباشه، چه کتابی پیشنهاد میدید بخونم، خیلی سخته وابستگی

عزیزم بچه ی منم اینطوریه

پسر من دقیقا تو سن دختر شما بود از همه میترسید و گریه میکرد بعدا خوب شد

پارک ببرش تا عادت کنه به دیدن آدمای غریبه

عزيزدلم الان سن اضطراب جداييشونه. خيلي طبيعيه كه دلش نخواد بغل كسي جز شما بره. منتها بچه ها بايد احتماعي بشن. با توجه به شرايطت خيلي سخته ك فقط خودت هستي و خيلي به خودت وابستس.ميتوني با كالسكه ببريش پارك خريد. حتما ادما رو ببينه ارتباط بگيره. خيلي موثره.

مرسی از راهنمایت عزیزم، اینجا کسی را ندارم
ولی حتما بیرون میبرمش، از امروز شروع کنم انشاالله که جواب بده

عزیزم الان تو سنی هستن که تا غریبه میبینن گریه میکنن احساس غریبگی میکنن
بعدم ببرش بیرون الان که هوا خوبه مردمو ببینه ببرخونه دوستی همسایه ای کم کم بهتر میشه

رفتو اومدتو توی اجتماع بیشتر کن..