اون بنده خدا مریضه به چی فکر میکنه شما به چی فکر میکنی
الان فقط تمرکزت رو خوب شدنش باشه عزیزم
زیادی حساسی.و اگه شوهرت بفهمه خیلی بده.لج میکنن.الان همه دکتر و پرستارا خانمن و اینچیزا عادیه.حساس نشو الکی.همینکه بهش اعتماد کنی، اونم پایبند میمونه
شما که میگید حس نداره ،پس برای چی نگرانید که دستشو یع زن گرفته ،شوهرت که حس نداره ،الان شوهرت نگرانیش خوب شدنه نه اون خانومه که بهش دست زده
بنده خدا شوهرت نصف صورتش فلج شده جای که فکر درمانش باشی نگرانی کی دستشو میگیره
خواهر وسواس فکری گرفتی پرستار ودکتر محرمه سوگند نامه خوندن هیچ موردی نداره تو الان نگران لذت های مردانه هستی توی لمس دستاش واینا ولی اون الان فقط وفقط تو فکر خوب شدنه بنظرم بهتره به شوهرت حرف بزنی بگی این حس رو داری بگو اذیت میشی
یعنی اگ خودت بری ی دکتر مرد شوهرت باید حساس بشهگلم؟ حساس شدی از اون دکتره
منم همینجوریم
اصلا دست ادم نیست بااینکه اعتماد دارم بهش ولی وقتی خانومی بهش نزدیک میشه یه حس بد میگیرم، فک کنم از کمبود اعتماد بنفسه
جدیدا خیلی گیر میدم ب همسرم دعوا کردیم میگه من زندگیم مهمه برام، ابروم مهمه برام، سمت ناموس مردم نمیرم وقتی خودم زن دارم، ولی من خیلی نگرانم. همش میگم اگه مثلا از حرف زدن اون زنا و اینا خوشش بیاد و منو تو ذهنش مقایسه کنه دق میکنم
منم یه مدت همینطور بودم نسبت به همسرم اما رهاش کردم. مردی ک بخواد بره میره.
یه زن هم بخواد بره می ره
الان این طرزفکرت برای شوهرت اصلا خوب نیست اون مریضه حالا باید قهرشماروهم تحمل کنه ؟!الان توشهرما دکترخانوم نبود بواسیر مادرموعمل کنه یه آقااینکاروکرد تواتاق عمل هم همشون مردبودن خب بابام طلاقش میداد؟!خودمن موقع سزارین بالاسرم دکتربیهوشی وپرستارمردبودن خیلیم کارشون خوب بود خدا ازشون راضی باشه به همه چیز جنسی نگاه نکنیم دیگه ....یه بار پام بین نرده هاگیرکرده بود یه آقا فقط تونست پامو دربیاره خداخیرش بده هممون انسانیم موقع دردومریضی بایدبهم کمک کنیم
عزیزم اونا دکترو پرستارن چیزی که زیاد می بینن مریضه
مطپئن باش اونا دنبال آدم پولدار سالم میگردن و ترجیح میدن با یه همکاریا یه دکترازدواج کنن
دیگه گفت دستمو فشار بده که رفلاکس عصبی ش رو چک کنه براش سوند نذاشت که توناراحتی
من یه بارتوی نامزدی رفتم پیش یه دکترمرد(یه دکتر زن منومعرفی کرد اونجا گفت برو اونم چک کنه) آمپول زده بودم سه ماه بودجذب نشده بود یه سنگ انگار زیرپوستم بودباید میرفتم دکتره ببینه نیاز به جراحی هست یا نه، بعدشوهرم که اون موقع به من محرم هم نبود گیر الا و بلا کهتو بیخود کردی رفتی پیش دکتر مرد، سه چهارروز باهام قهر بود!
بعداون هرسه چهاربار که بره آمپول بزنه یه بارش بهش میگم خوشم نمیاد بری جایی که زن هست آمپول بزنی حالا شهرما تزریقاتچی مرد نداره ها، منم الکی بهش گیرمیدم چون اون موقع الکی اعصابمو خراب کرد البته دعوا راه نمیندازم یا گریه نمیکنپ فقط یه جمله میگم تا یادش بیادچطور برای همه چیز به من گیر میداده
بچه تو بده مادرت خودت برو پیش شوهرت بگو نگرانشم
😐😐بابا بیخیال
وای چقدحساس بازمن برعکس 😇😅😅😅
بنده خدا نصف صورتش فلج شده بنظرت میتونه به چیز دیگه ایی جز سلامتیش فکر کنه؟
الان باز میخواد بره باز حالم گرفته شده😭😭😭
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.