زندایی همسرم پنجمین بچه ش رو حامله هس ۷ماهشه تازه فهمیده قراره بره ازمایش قند بده امروز فردا .میگم خوش بحالش واقعا من ک انقدر سونو ازمایش رفتم تو بارداری فقط استرس داشتم

این ک چیزی نیست من برای نوار قلب دخترم رفتم بیمارستان خانمه دوتاپسر داشت ۱۰ سالشون بود حالش بد میشه میارنش بیمارستان با سونو مایش میگن حامله ایی ۳۷ هفتته باورش نمیشد میگفت یعنی چی امکان نداره و فلان رفتن ب شوهرش گفتن شوهرش میگفت اصلا نمیشه ولی بود اخرش گفت حالا چیه بچه گفتن دختره خیلی خوشحال شد ازش نوارقلب گرفتن اونجا واقعا باورش شد همش گریه میکرد میگفت من هیچ سونویی نرفتم خداکنه سالم باشه اونجا تازه استرسش شروع شد برای سلامتی دخترش دکتر زنان معاینش کرد گفت یک الی دوهفته دیگ وقت داری . جالب اونجاس پسراش میگفتن مامان اجیمونو به کشتن ندی ما میخوایمش اجیمونو دوست داریم

اونوقت من از یک ماهگی شکمم بود فهمیدم یک ماه و یک هفته دو هفته بود انقد بالا میاوردم که همسایه ها فهمیده بودن

تکون‌ خوردنی نمیفهمیده؟

تازه فهمیده هفت ماااااهشه یا خدا

منم ۵ماهگی فهمیدم 😂