۹ پاسخ

منم دعوا میکردم ولی اگه دوتا بچه بودن فقط دخترمو ازاونجا میبردم ولی چون مادرشم بود با مادرش دعوا میکردم

منم دعوا میکردم ولی اگه دوتا بچه بودن فقط دخترمو ازاونجا میبردم ولی چون مادرشم بود با مادرش دعوا میکردم

دفاع از بچم

من . چند بار دعوا افتادم 🥲😄

هیچی میزدم دهن زن رو جر میدادم
والا من سر بچه هام با هیچکس حتی پدرمادرم رودربایستی ندارم

من هر وقت برم پارک با افغانیا دعوام میشه انقد که بی فرهنگ و بی تربیتن ما نوبت میگیریم یکی سوار کنیم اونا میبینی چهارپنج تا بچه رو پشت هم تا تاب ندن ول کن نیستن خب مگه خریدی پارک رو بذار بقیه هم استفاده کنن

هیچ بچمو ازونجا دور میکنم و بهش میگم باچنین آدمهایی بحث نکن

عزیزم فقط سعی کن با مادرا دهن به دهن نشی. دخترتون و بردار و سریع مکان و ترک کن.

دوستم تو پارک سر همین موضوع ها با ی مامانی دعواش میشه طرف میره شکایت میکنه و ۲میلیون و نیم دیه میگیره ازش. در حالی که تقصیرکار بوده ولی دوستم حسابی موهاشو میگیره میکشه. و اون ۳ ماهه باردار بوده که اصلا مشخص نبوده. راستی دوربین ها فیلمشونو گرفته بودن

وای بچه سه ساله چیه ک مادره هم بیاد وسط.
طفل معصوم.
چ ادمایی

سوال های مرتبط

مامان آنیتا مامان آنیتا ۴ سالگی
سلام می‌خوام به چیزی تعریف کنم براتون چون خیلی عذاب وجدان دارم .
اول بگم که من یه خانوم معمولی ام نه میشه گفت بسیار محجبه نه میشه گفت راحت و باز ؛ عقاید خودمم دارم
پریروز دخترم گریه میکرد منم گفتم ببرمش سر کوچه بستنی بخرم سرش گرم میشه تا رفتیم سر کوچه دخترم گریه گریه که من بستنی نمی‌خوام پارک ببر منم اصلا آمادگی پارک رو نداشتم هم خودم هم دخترم لباسهامون مناسب پارک نبود و خیلی نازک بود دخترم یه تاب حلقه ای و شلوارک پوشیده بود بگذریم که رفتیم پارک تا ما رسیدیم هوا خراب شد یخورده که بازی کرد دیدم هوا خیلی گرفته است دیگه رفتیم تو دکه که براش خوراکی بخریم که برگردیم یهو شروع به تگرک شد و بعدشم بارون خیلی شدید در حد سیل فروشنده هم خدا خیرش بده گفت وایسید یکم کمتر شه بعدش برید بجز ما چند تا خانواده دیگه هم تو دکه بودن خلاصه بارون که کمتر شد دیدم ساعت ۹ شده و اگه یکم دیگه وایسیم دیر وقته و ماشین گیر نمیاد اومدیم بیرون اول دخترمو بغل کرده بودم پارک رو میدوییدم که دیدیم زمین سر و نمیتونم مجبور شدم بزارمش زمین بعد دیدم پارک خیلی بزرگه و تا برسیم دخترم خیس میشه مجبور شدم شالمو از سرم در بیارم و بندازم سر دخترم و دورش بپیچونم تا خیس نشه تا برسیم کنار خیابون تا ماشین بگیریم من شال سر نداشتم ماشین خدارو شکر زود افتاد و راننده هم خدا خیرش بده تا کوچمون آورد دخترمم خیس نشد . الان همش عذاب وجدان دارم که موهامو باز کردم از طرفی هم میگم من مادرم طاقت نیاوردم دخترم خیس شه که یوقت خدای نکرده مریض شه . میخواستم بدونم شما اگه تو همچین شرایطی بودید چیکار میکردید؟؟