۱۰ پاسخ

بترس و آمار نده بهشون

وزنشو الکی کمتر بگو
فقط یادت باشه چند گفتی به همه یجور بگو
بعدشم هی بنال بگو شیر نمیخوره وزن نمیگیره و اینا
از چشم بترس والاااا

وقتی دوست نداری بدونن کمتر از چیزی که هست بگو

من اینقدر بدم میاد دروغش بگم
بابا همه بچه دارن منم دارم
چشم نمیزننااااا
فقط مقایسه میکنن

مث دختر من. همش ناله کن بگو هیچی نمیخوره مریض میشه زود زود
دختر منم ماشالله هم درشت تر از همشون هم قشنگتر از همشون
دیدم اینا خیلی دنبال چشم و هم چشمی آن
اینکه هیچی نمخوره نقل زبونم شده

من عاشق بچه بودم با جاریم هم خیلییی صمیمی بودم تو کرونا که رفت و آمد نبود گفتم عکس بچه ت رو برام بفرست گفت شوهرم دوست نداره گفته به کسی نفرست منم دیگه هیچ وقت بهش نگفتم شما هم یه جور بگو که دیگه ازت نخوان

دقیقا حکایت پسر منه دختر جاریم دختر خواهر شوهرم همشون ریز لاغر پسر من تپل قد بلند هرجا بریم میگن چند سالشه بعد پسرم در حد کلمه حرف میزنه همه یجور ترحم میکنن من با خنده میگم ۲سالوتیم داره هیکلش درشت همه زود میگن ماشاالله ماشاالله

مودبانه بگو طبق نمودار کارت رشدش الحمدلله هم قدش خوبه هم وزنش
نیاز نیست عدد بگی چندبار که مقاومت کنی اینو‌ بگی دیگه میفهمن نپرسن

نده بگو دوربین گوشیم خراب برحذر باش ازچشم زخم که واقعا زندگیمو سراین چشم زخم به باد دادن

اگه مثلا ۴ کیلوعه بگو ۳ کیلو
اگه گفتن بیشتر بهش میخوره بگو ارثیه بینمون استخون درشته 😁

سوال های مرتبط

مامان رستا و رضا مامان رستا و رضا ۸ ماهگی
یه نظر سنجی
شمام جای من بودین با شرایط زیر چیکار میکردین ؟
تو سفر با فامیل شوهر بودم دخترم
۱)به شدت حرف گوش نکن شده بود
۲)غذا نمیخورد همش میخواس بره بازیگوشی
۳)از بس محو بازی بود نمیرفت دستشویی جیش کنه ( حتی به زور ) و از صبح ۳/۴ باااار خطا داده بود ( رستایی که از اول از پوشک گرفتن فقط یکبار روز دوم خطا داشت )
۴)فقط گیر داده همه کارهاشو مادرشوهرم انجام بده و راه نمیومد با من
۵)هندونه یواشکی خورد و‌سردی کرد و دم به ثانیه جیشش میگرفت
۶)فردا صبح هم همگی میخواستن برگردن
۷)شوهرم به خاطر یه کار فوری میخواست تا تهران برگرده دوباره برگرده تا مارو برداره

من این شرایطو دیدم یهویی تصمیم گرفتم کازه کوزمو جمع کنم و برگردم چون دیگه داشتم روانی میشدم از طرفی من یه بچه ۳ ماهه هم دارم
شوهرم تا خونه قاطی بود که چرا ضد حال زدم و برگشتم ولی من فقط اون شرایطو ترک کردم چون نمیتونستم کنترل کنم و منم تا خونه اشک ریختم
الان فکر کنم پیش فامیل شوهر یکم بیشعور جلوه کردم نه ؟
شما جای من بودین بازم میموندین ؟