وقتی شب میشه و میخوابه،قلبم خیلی خیلی سرشار از عشقش میشه...بیشتر از طی روز🥲و خدارو شکر میکنم بابت این هدیه ی قشنگش...من خبر نداشتم مادری اینجوریه...خبر نداشتم قلبم بیرون از بدنمه🥲ولی در کنار این حسای قشنگ اخر شب،حس عذاب وجدانم سراغم میاد..که چقد میتونم بهتر باشم براش و شاید کم میذارم...نمدونم...ولی خیلی با چیزی سرگرم نمیشه و همش به من میچسبه و منم ادمم خب...کم میارم گاهی..‌.(دلم خواست بخشی از افکارمو اینجا بیارم..)
شما چه بازیای هدفمندی میکنین با کوچولوهاتون؟دلم میخواد باهاش بازی های مناسب انجام بدم ولی مغزم نمیکشه😑

کتابهای تصویری مخصوص ۶ تا ۹ ماه براش بخر و تصاویر رو بهش نشون بده ، موسیقی مخصوص گودک از استاد ناصر نظر براش دانلود کن و پخش کن خیلی خوشحالش میکنه بهش بخند و ببوسش و نوازشش کن

منم همین احساس شمارو دارم و تمام روز کارم شده بالش گذاشتن اطرافش که وقتی میشینه نیفته یا سرش نخوره به جایی در کنلرش کلی کارخونه دارم که انجام بدم من تهران غریبم هیجکی رو جز خدا ندارم وباید منتظر بشم‌شوهرم بیاد شب خونه اگه خسته نباشه یکم نگهش داره من عاشق دخترم هستم بزرگترین ترس زندگیم‌مادرشدن بود الان کتاب اصویری باهاش کارمیکنم ، قایم موشک و تای تای بازی میکنیم ، اسباب بازی درست میکنم براش مثل طبلک و فرفره ، میرقصم براش دست میزنه برام و هرروز پارک میریم با کالسکه دخترم خیلی باهوشه خداروشکر که دیگه تنها نیستم 🥰😘

دقیقا دختر منم فقط چسبع به خودم همش میگه کنارم بشین باهام ور برو

همه مادرا اینجورین عذاب وجدان نداشتع باش😧