۹ پاسخ

خیلی مسخره بود دختر عموت ببخشید دیگه خیلی نفهمه من بودم اول یه تو گوشی دخترمو میزدم بی احترامی نکنه بعدم اینکه بعد دوسال همو دیدین خوب تو چیزی نگفتی آمد زر زد رفت بجای تو بودم هرچی دوست داشتم میگفتم بهش

مادر شوهرم یه چیزی میگه همیشه واقعا عالیه
میگه با جاریش تو یه خونه زندگی میکردن
وحتی بچه های هم رو میشستن دشویی
بچه ها که باهم دعواشونم میشده اینا دخالت نمیکردن اونا دوباره آشتی میکردن وهمیشه مثل خواهر میموندن وبچه ها ی هم رو دوست داشتن الان دوره ش برگشته بخدا

ن خوب کاری کردی اینقد از این بچه‌های پر رو بدم میاد .شش سالشه دیگه خیلی هم بچه نیست

بعد ازنیم ساعت دخترعموم پیام داد هرچی دهنش دراومد بهم گفت، گفت از زندگیم بلاکت میکنم،، منم گفتم اگه این جریان برعکس بود من حق به تو میدادم واجازه نمیدادم دخترم انقدر جلوی بزرگترش دادبزنه اون حرفوبزنه،، هرچی زنگ زدم که باهاش صحبت کنم دیدم بلاک کرده

مگه خراب کرده بودین؟

خوب کردی برین دهن دختر عموت

بنظر من باید دندون رو جیگر میذاشتی اون بهر حال ۶ سالشه وبچه س
میگفتی باشه عزیزم درستش میکنم عذر خواهی میکنم بیا بغلم باهم درستش کنیم
کارتون جسارتا اشتباه بوده

زیاد که باشی زیادی میشی بچس ولی رعایت کن حتی بچه هام خسته میشن آدم بزرگا زیاد همو میبینن زده میشن از هم چه برسه به بچه یکم رفت و آمدتو کمتر کن بنظرم حالا دو ساله ندیدین قراره نیست تو دو سه روز جبران کنین که

من اصلا نتراحت نشدم ازحرفش، چون هم اینکه بچه بود هم ناراحت بود،، اما یهو اومد جلوی صورت من یک داد وحشتناکی زد که دخترم که بغلم نشسته بود یهو پرید وقلبش مثل کنجشک میزد، منم صدامو بردم بالا گفتم بس کن بچم زهله ترک شد،حالا داد میزد میگفت خرابش کردی تو مقصری،، یعنی جوری هوار میزد انگار ی زن گنده ازچیزی ناراحته وداد میزنه،، مامانش یک کلمه حرف نمیزد، دخترعموم دید که منم داد زدم سرس پاشد بردش منم پاشدم جمع کردم رفتم بیرون

سوال های مرتبط

مامان ارسلان وتودلی مامان ارسلان وتودلی ۲ سالگی
چقد بازی کردن با پسر بچه ها سخته...چون ما خودمون دختر بودیم و خاله بازی و بازیای اروم میکردیم و ساعتها بااون بازی درگیر بودیم اصلا سخته بازی کردن با یه پسر بچه شیطون و بلا و پرانرژی
مثلا من گاهی توقع دارم که بیاد باهم دیگه قشنگ ماشین بازی اروم کنیم ولی اون دوستداره ماشین بزرگاشو برداره از این سر خونه تااون سرخونه رو سرامیکا ویراژ بره همسایه بدبخت گناه داره خوب 🙁🥴
یا مثلا اسباب بازیاش رو مرد عنکبوتیش و اسپایدرمنش اینارو برمیدارم میگم بیا بازی کنیم اینا باهم دوستن و اینا ولی پسرا دوستدارن دیش دیش این دوتااسباب بازیو بهم بکوبن و دعوا کنن 😂😂پسر من میکوبه همه رو به هم بعد میگه هووورا برنده شدیممم ...
واقعا مادر یه پسر بچه بودن خیلی سخته. حالا چون من خودم با سه تا داداش بزرگ شدم یکم هیجانی هستم بازم براش بازیای هیجانی توخونه درست میکنم ....
گاهی توقع دارم شوهرم یکم مردونه و پسرونه باهاش بازی کنه ک برعکس اون عین این دخترا میمونه تو‌جمع پنج تا خواهر بزرگ شده و بقول خودش میگه من تاحالا بازی و بچگی نکردم یاد ندارم 🙁🙁
و حالا من میمونم و دوتا پسر بچه تا دوماه دیگه😂😍باید خودمم یپا پسر شم هرچندکه سعی میکنم باشم 🥺🤗