پاشدم شیر خشک درست کنم خواب آلو. بودم کاسه از دستم افتاد هزار تیکه شد اومدم جمع کنم یکیش رفت تو پام اشکم در اومده 😭از اینور پسرم جیغ میزد شوهرم جا این ک ارومش کنه سر من داد میزنع

بهش میگفتی دهنت و ببند همسرم 😊

یک فلاکس آب جوش یک قمقمه آب جوش‌یردشده بذار بالاسرت شبها منکه شبهانه روز دم دستمن بادوشیشه که اگه بیشتر خواست بدمش چون نمیشه بذارمش زمین اینقد گریه میکنه

وای منم همینم رفتم شیر خشک آماده کنم آب جوش ریخت رو دستم همیشه آماده داشتم فقط یکم آب جوش اضافه میکردم شوهرم آب لیوانو خورده پرش نکرده دوباره خودم اصلا حالم خوب نیست

بخاطر بچت خونسردیتو‌حفظ کن‌وهیچی نگو‌چون اوضاع بدتر میشه پیش میاد دیگه وقتی بچه گریه میکنه ادم اعصابش خورد میشه

شوهر من برعکس تا من می یام دخترمو بغل می کنه می یاره هر جایی هستم کلا نمی زاره گریه کنه

تو هم سرش پاد بزن بگو وظیفه من نیست فقط تو هم وظیفه داری اصلا ب من چه پاشو بچه هاتو اروم کن

بگو بشین سر جات تو دیگه این وسط😒

منم شده به زور هر دو رو خوابوندم بعد که مطمئن شدم خوابن میرفتم سرویس بهداشتی تو حیاط تا برگشتم میبینم بچه خودشو هلاک کرده شوهرم فقط سرشو از پتو اورده پایین میگه چه خبرته این چه وضعشه ؟!
خدایی نمیدونم فازشون چیه