۱۲ پاسخ

متاسفانه فکر میکنن کسی که باهاشون هم نظر نباشه روشن فکر و منطقی نیست 🙄🙄😱😱

فکر میکنن بااین حرفا الان خیلی روشنفکرو امروزین😐
ادعای احترام به نظر بقیه هم دارن🙄

عزیزم درسته حرفشون بده ولی فکر نکنم منظورشون دخالت باشه....
حالا تا یکی میخاد بچه بیاره مد شده ک میگن دیوونه ایی و گرونیه و ....
ب منم میگفتن من میخندیدم...واقعا هم دومی و سومی سخت میشه....مخصوصا اگ‌کوچیک‌باشن...
خیلی ب دل نگیرید....
اینا دیگ تو جامعه رواج شده....یکی ازدواجم میخاد بکنخ میگن دیوونه ایی....

شاید اوناخرجی میدن

حلا به کسی چ مربوط من امروز تست گذاشتم فهمیدم بچه سومم رو بار دارم گناه نکردم که کسی ناراحت بشه

آره والا بعضیا خیلی پرو بی‌تربیت هستن
حالا این که خوبه میان از من میپرسن به خاطر پسر داری چهارمی میاری

اخه خرجشو اونا میخوان بدن زیپ دهنشونم باز میکنن

حالا حامله میبینن تو خیابون با چشماشون میخورن سر تکون میدن

خدا همه جور بنده ای داره😐😐

من خودم خیلیییی دوست دارم ولی واقعا بعضیا با منطق پشیمونم میکنن من دلگیر نمیشم

اینم از دل پر من که یه پیامک طولانی نوشتم که درد دلی کرده باشم

از الان به بعد یه گوشت بکن در یکی دروازه من 39سالم بود حامله شدم ازدواج دومم بود از این همسرم اصلا بچه نمی‌خواستم ولی خواست خدا بود ناخواسته حامله شدم بخدا 2ماه ورزش باشگاه میرفتم اما نمی‌دونستم که حامله هستم این قد خواهر شوهرام هم عروسک دق کرده بودن که من حامله شدم خودشون به زور دارو حامله شدن یکی یکی دارن یکی از خواهر هاش 20سال اصلا خدا بهش بچه نداد هم عروسک دوتا بچه سالم داره یه پسر ناقص ازدواج فامیلی داشتن اما برای من دق کرده بودن با این که بچه اولم میشد برای این همسرم همش میگفتن نیاید بچه بیاری خدا را شکر خدا دلوین جون بهم داد ماشاالله دوچشمی داره اندازه قد قواره خواهر شوهرام سفید سفید موژه بلند مشکی موهای طلایی حالا آرزو دارن فقط یه جای بچم ببینم فقط برای لحظه ای بغلش کنم من اصلا نمیزارم بچم ببین فقط عکسش میزارم که اونا ببینند دق کنن

سوال های مرتبط

مامان سودا مامان سودا ۳ سالگی
سلام دوستان
میگم شما همه ی تصمیمات ی ک مربوط ب کودکتون باشه رو میذارید بر عهده ی فرزندتون؟ یا شمام دخالت میکنید؟
مثلا بگه من الان این لباس رو میپوشم درحالی ک مناسب اون مکان نباشه، شما قبول میکنید؟
یا بگه من از آمپول میترسم پس تزریق نمیکنم، شما قبول میکنید؟
یا مثلا بگه من مدرسه نمیرم دوست ندارم درس بخونم، از درس خوندن بدم میاد
من میخوام هرروز گوشی بازی کنم!
یا من شام و ناهار نمیخوام به جاش تنقلات بده
میخوام بدونم بنظرتون میشه به بچه ها تا این حد اطمینان کرد ک تصمیماتشون رو خودشون بگیرن ؟؟؟ توان تشخیص خوب و بد رو از هم دارن؟؟؟



این سوالات وقتی ب ذهنم رسید گ یه مادر راجب گوشواره نوشته بود، و مادر دیگه گفته بود من صبر میکنم تا زمانی ک خودش دلش بخواد گوشش رو سوراخ کنه!
بنظرتون اینقدر رشد عقلانی پیدا کردن ک حالا خودشون بخوان تصمیم‌گیری کنن؟؟

من اصلا نمیتونم همچین اجازه ای بدم ک خودش برای همه چیز تصمیم بگیره، فکر می‌کنم احتیاج داره ک من کمکش کنم ،راهنماییش کنم. خوب و بد رو بهش نشون بدم .....
من بهش اجازه میدم بعضی تصمیمات ساده رو بگیره مثلا این ک کدوم عروسک رو بیاره مهمونی
ولی این ک راجب سلامتی و تنش بخواد تصمیم بگیره، بنظرم فرزندم توان تصمیم‌گیری درست رو نداره