سلام دوستان
میگم شما همه ی تصمیمات ی ک مربوط ب کودکتون باشه رو میذارید بر عهده ی فرزندتون؟ یا شمام دخالت میکنید؟
مثلا بگه من الان این لباس رو میپوشم درحالی ک مناسب اون مکان نباشه، شما قبول میکنید؟
یا بگه من از آمپول میترسم پس تزریق نمیکنم، شما قبول میکنید؟
یا مثلا بگه من مدرسه نمیرم دوست ندارم درس بخونم، از درس خوندن بدم میاد
من میخوام هرروز گوشی بازی کنم!
یا من شام و ناهار نمیخوام به جاش تنقلات بده
میخوام بدونم بنظرتون میشه به بچه ها تا این حد اطمینان کرد ک تصمیماتشون رو خودشون بگیرن ؟؟؟ توان تشخیص خوب و بد رو از هم دارن؟؟؟



این سوالات وقتی ب ذهنم رسید گ یه مادر راجب گوشواره نوشته بود، و مادر دیگه گفته بود من صبر میکنم تا زمانی ک خودش دلش بخواد گوشش رو سوراخ کنه!
بنظرتون اینقدر رشد عقلانی پیدا کردن ک حالا خودشون بخوان تصمیم‌گیری کنن؟؟

من اصلا نمیتونم همچین اجازه ای بدم ک خودش برای همه چیز تصمیم بگیره، فکر می‌کنم احتیاج داره ک من کمکش کنم ،راهنماییش کنم. خوب و بد رو بهش نشون بدم .....
من بهش اجازه میدم بعضی تصمیمات ساده رو بگیره مثلا این ک کدوم عروسک رو بیاره مهمونی
ولی این ک راجب سلامتی و تنش بخواد تصمیم بگیره، بنظرم فرزندم توان تصمیم‌گیری درست رو نداره

۱۶ پاسخ

به نظر من موضوع گوشواره کاملا با چیزهایی که شما گفتین متفاوته ما می خوایم یه دردی رو به بچه متحمل کنیم که نه برای سلامتیش ضروریه و نه واجب . و آسیب رسوندن بچه به خودش فرق داره .من گوش دخترم رو سوراخ نکردم مگر اینکه چند سال دیگه خودش عاقل بشه و بگه دلم میخاد گوشواره بندازم براش توضیح میدم که یکم درد داره اگر دردش رو بپذیره براش سوراخ میکنم

همه چیز به اندازه، معلومه که باید کنترل داشته باشیم،اما مدلش مهمه،که بچه عزت نفس و‌اعتماد به نفسش گرفته نشه و احساس بی مصرف بودن نکنه و بگه مهم نیستم و حرفمو نمیفهمن،

من به بچم حق انتخاب بین چندتا گزینه میدم ولی اجازه تصمیم گیری نمیدم مگر تو مسائل جزئی که مثلا این بازی الان نه بریم فلان بازی یا پارک نریم بریم سینما

من گوشش سوراخ نکردم لازم ندونستم از الان زجر بدم

ن هیچوقت نذاشتم اگ ب بچم باشع لباس نمیخره میره همشو اسباب بازی میخره

و اینکه هر کس اختیار خودش و بچش داره ک چطوری رفتار کنه و چطور تربیتش کنه همنجور ک ما دخالتی در زود سوراخ کردن بعضی از مادرا نداریم لابد دوست داشته سوراخ کرده به ما چه ربطی داره و چه کم و زیادی واسه ما داره اونام حق ندارن دخالتی کنن ک چرا اجازه تصمیم گیری رو گذاشتیم به عهده خوده بچه ما دوست داریم تصمیم گیری تو موردایی ک خطری و آسیبی به بچمون نمیرسه با میل و اشتیاق و نظر خودش باشه مثل انتخاب اسباب بازی مورد علاقه خودش..

عزیزم راجب سوراخ کردن گوش اصلان باهات موافق نیستم و بامامان هایی ک گذاشتن بچه خودش اگ دوست داشت سوراخ کنن موافقم چون خودمم همین کار کردم دلیلی نداره بچه تو سن دوسه ماهگی ک اصلا درکی از زیبایی و این چیزا نداره بخوام گوشش سوراخ کنم وقتی بزرگ شد با میل اشتیاق خودش میبرمش ک همین کارو کردم واصلا هم پشیمون نیستم و بهتره به بچه این حسو بدیم ک خودت و نظر خودت مهمه و اولویت داره واسه انتخاب هر چیزی حتی لباس البته در چهار چوبش ک بعضی از مادرا گفتن ک به چه روشی.... راجب آمپول زدن و دارو هم ک بحث سلامتیه هیچکس نمیاد سلامتی بچشو به خطر بندازه بعضی تصمیمات با پدر مادر هست و بعضی تصمیمات هم بهتره بزاریم به عهده خوده بچه ... نمیشه ک همش ما نظرمونو به بچه تحمیل کنیم مثل بحث انتخاب رشتس ک بعضی پدر ومادر به بچه میگن حتما باید پزشکی و یا... بخونی بچه رو به زور میفرستن و اصلان هم علاقه ای نداره و ادامه نمیده.. همنجور ک گفتم نمیشه راجب همه چیز ما تصمیم گیرنده باشیم و اصلان نظر بچه واسمون مهم نباشه و بگیم چون ما صلاحشو میخوایم

هم بهش استقلال میدیم هم خودمون براش تصمیمات درست رو میگیریم.
مثلا برای لباس از قبل چند جارو سر میزنم. جنس ها و طرح ها باب میلم باشه بچه رو میبرم از اونجا انتخاب کنه
بیرون میخایم بریم، خوراکی میخاد، اسباب بازی و... بین دو تا چند مورد بهش میگیم انتخاب کن
پس براش خوراکی های سالمو انتخاب می‌کنم اون بینش به یکی میل داره
مدل استایلشو انتخاب می‌کنم اما اون از بین طرح هاش یکی رو میپسنده
پس انتخاب های اصلی رو من انجام میدم بر اساس چارچوبی که خانوادم داره.
اگه قراره همه چی به بچه باشه که فاتحه تربیتو بخون. پس اسم هم انتخاب نکنیم خودش انتخاب کنه!
یا مثلا بیا نزاییم شون تا خودشون بخان بیان بیرون!
چیه این چرتو پرتا که تازه مد شده...
حالا بچه که بزرگتر میشه طبیعیه که اختیارات‌ش بیشتر میشه

نه عزیزم من اجازه نمیدم اینکارو خودش بکنه الان بچه آن خوب و بدشونو نمیدونن پس ما به عنوان والد چیکاره تیم باید راهنماشو بشیم چی خوبه چی بد،،،این گوش سوراخ کردن و حتی ختنه کردن پسر هم تازه مد شده مثلا می‌خوام بگن روشن فکریم خب وقتی بچه اس اینکارو بکنیم راحتتره کمتر اذیت میشه چرا بزارم بچم بزرگ بشه دردشو بفهمه

جاری منم‌ دخترش ۶سالشه هنوز گوششو سوراخ نکرده.آخه مگه یه گوش سوراخ کردن چقدر سخته که بچه با همه متفاوت باشه.پس ما پسر دارام نباید ختنه کنیم تا ببینیم خود بچه کی میخواد.واقعا از نظر من زیر ۱۰ سال اگه بذاری بچه خودش تصمیم بگیره فاتحه زندگی خوندس.هروقت خواست بخوابه.معلومه خوراکی به غذا ترجیه میده.من که طبق تجربه شخصی و مطالعاتم میگم خونه باید چند تا قانون مهم داشته باشه برای خواب برای غذا خوردن.برای مسواک زدن.دستشویی رفتن.حتی برای خرید اسباب بازی و لباس.برای جمع کردن اتاقش نیاوردن وسایلاش توحال.بی قانونی تمام حسای خوب ازت میگیره چون مسئولیت وانجام به موقع کارای که اعتماد بنفس بچرو میبره بالا

بی شک راجب سلامتی بچه خودمون باید تصمیم بگیریم وگرنه هیچ بچه ای نمیاد بگه من آمادم بزنید آمپولو و در مورد اونایی که فاز روشن فکری دارن راجب سوراخ کردن گوش،چون درصد خیلی نادری این عقیده رو دارن و بچه رو بین همسالانشون متمایز کردن بگم که این بچه اول و آخر صد در صد میخواد که گوشش رو سوراخ کنه چون میبینه مثلا تو کلاس بین ۳۵ نفر دو نفر سوراخ نکردن،بازم هرکس یه جور مصلحت میدونه برای بچش همونو انجام میده

اره منم دختر بزرگم گوشاشو سوراخ نکردم تا وقتی خودش گفت مامان منم دلم میخواد
دیگه اصلا اذیت نکن کلی هم ذوق داشت...درباره آمپول فرق داره
مثلا من کلی حرف میزنم از قبلش ،اگ مریض باشه میگم دخترمن قوی هست مطمئنم نمیترسه و قراره اگ بچه خوبی باشه و آمپولشو بزنه منم امشب میبرمش شهربازی یا هرچی...
لباس هم باهاش حرف میزنم آخرش هم اونی ک خودم میخوام چندتا گزینه میدم ک کدوم انتخاب کنه

حرفات قشنگیه و قابل قبول

بچه رو تا هفت سالگی نباید امرو نهیش کنی هرچی خواست همون میشه البته نه اینکه بزنه بشکنه تذکر ندی نه تذکر رو میدی ولی دیگه کتک نمیزنی بعد هفت سال صد درصد تربیتش میکنی این شیوه منه جوابم داده تو بچه ی اولم ماشالله همه چیزتمومه

ولی خب باید یجوری رفتار کرد ک بچه نفهمه داری کنترلش میکنی

تا هجده سالگیش من تصمیم میگیرم براش کجا میره با کی میره چی میپوشه چی میخوره بچه چاقو بخواد میدی دستش ://////

سوال های مرتبط

مامان عشقم مامان عشقم ۴ سالگی
مامان Amir hossen مامان Amir hossen ۳ سالگی
مامانا بچه های شما میتونن پازل درست کنن ؟ من تا حالا هر دفه رفتم لوازم تحریری پازل مناسب سنش بگیرم نداشتن ، همش تکه هاش سی تایی یا بیشتر بود ، تو این سن باید بتونه پازل درست کنه ، مثلا مکعب و مربع و دایره و همه شکلا و حروفا رو از در بیارم میتونه جاش بزاره ولی الان یه پازل سی تکه براش خریدم ۶ تیکه اش رو دراوردم بقیه اش رو چسبوندم که در نیان اصلاسمتش نمیره که بخواد یاد بگیره علاقه نشون نمیده ، بخدا از همین الان استرس سنجش پیش دبستانیشو دارم ، تازه صحبت کردنش راه افتاده همه چی میگه رنگا رو میشناسه ، تا ده میشمره ، حروف انگلیسی رو از رو میخونه شعر چند تا بلده ولی بگی بخون نمیخونه خودش یه گوشه میشینه میخونه ، دست شوییش رو خودش میره دست شویی انجام میده ولی خودم باید بشورمش ، خودش غذا میخوره ولی لباس پوشیدن همکاری نمیکنه یادش بدم ، همش با خودم میگم یه سال و نه ماه دیگه باید بره پیش ولی این اصلا نمیشینه وقتی میبرمش مهد ، خدایا به من ارتمش بده خیلی استرسیم
مامان آرشا و تودلی مامان آرشا و تودلی ۴ سالگی
فرض کنید برا ناهار دعوت باشی بچت رو صبحونه نخورده ببری ولی حتی ناهارشم نخوره برگردی خونه به هرروشی غذاش رو بدی یکم بعدش اماده بشی بری جایی اونجا حسابی اذیت کنه حرف گوش نده با بچه هالج کنه سروصدا کنه گریشون رو دربیاره و...باز واسه شام غذانخوره بزور سوار اسنپ بشی و تا دم خونه راه چهل دقیقه ای گریه کنه ک نریم خونه حالا برسی ساعت۱۱شب شده دم در فقط جیغ بزنه مانتو و شالت رو بکشه ک همین الان بریم برف شادی بگیریم من خونه نمیام خودت تک و تنها باشی
از مامور گشت کمک بگیری و بری داخل خونه حالا حاضر نباشه پله هارو بره بالا و به تویی ک بارداری بگه بغلم کن
بازم بزور ببری بالا و نیم الا چهل دقیقه فقط گریه کنه و اجازه نده تو تکون بخوری و این درحالی ک مثانت پره و سرت داره میترکه
زنگ بزنی شوهرت محل کارش رو ول کنه برف شادی بگیره و بیاره ده دقیقه سرگرم میشه بعداز اون دوباره گریه ک یکی دیگه میخوام بزور ببریش دسشویی لباساش رو عوض کنی و اون فقط جیغ و دست و پابزنه و تو تاالان حتی اخم نکردی و فقط ساکت بودی یا با مهربونی و مدارا کردن حرف زدی بعداز اون باز بهونه کارتون نگا کردن بگیره کارتون بذاری ولی نیم ساعت فقط گرررررررریه ک من ازعنکبوت میترسم شلوار و جوراب پاش کنی بخوابونیش رو پات بغلش کنی بری بیای و تموم این مدت درحالیکه از کمردرد حالت بدشده باشه هیچی نگی حالا شما بودی چیکار میکردی هم عصبی بودم هم گریم گرفته بود این موقع ها میگم براهمین بچه دوم نمیخواستم خودم تک وتنها ازعهده بچه لجباز بر نمیام اینم بگم ک همیشه اینجوریه فقط شدتش فرق میکنه حالا به غیراز اذیتا طول روز مثل سوار ماشین نشدن و ازپله بالانرفتن اماده نشدن و...