۵ پاسخ

معمولا بزرگ بشه یادش می‌ره فقط حساس نباش بی تفاوت باش فعلا

شوهر من تا ۵ سالگی شیر میخورده و نگیذاشته داداش کوچیکش دست بزنه به سینه ها مامانش.
الانم مشکلی نداره خداروشکر
بچه ان و وابستگی به سینه مادر دارن.

بی تفاوت باش نذار تو این حالتا باش کم کم از سرش میوفته...پسرن دیگه هردفعه ی کارایی میکنن...پسرمنم هرزگاهی ممکنه دست بزنه به سینه یا میگه ممه بخورم ولی از اون حالتش خارجش میکنم یادش میره

اصلا ندار باهات ور بره
دعواش نکن حریص تر میشه حواسش رو پرت کن لباس های بپوش که سینه هات مشخص نباشه
اگه بازم علایم دیدی با مشاور صحبت کن

به نظرم حالا زوده ولی بازم اگه دیدی بیشتر شد با مشاور کودک صحبت کن فقط

سوال های مرتبط

مامان عشقم مامان عشقم ۴ سالگی
مامان پرروچه مامان پرروچه ۳ سالگی
سلام دوستان
میگم شما همه ی تصمیمات ی ک مربوط ب کودکتون باشه رو میذارید بر عهده ی فرزندتون؟ یا شمام دخالت میکنید؟
مثلا بگه من الان این لباس رو میپوشم درحالی ک مناسب اون مکان نباشه، شما قبول میکنید؟
یا بگه من از آمپول میترسم پس تزریق نمیکنم، شما قبول میکنید؟
یا مثلا بگه من مدرسه نمیرم دوست ندارم درس بخونم، از درس خوندن بدم میاد
من میخوام هرروز گوشی بازی کنم!
یا من شام و ناهار نمیخوام به جاش تنقلات بده
میخوام بدونم بنظرتون میشه به بچه ها تا این حد اطمینان کرد ک تصمیماتشون رو خودشون بگیرن ؟؟؟ توان تشخیص خوب و بد رو از هم دارن؟؟؟



این سوالات وقتی ب ذهنم رسید گ یه مادر راجب گوشواره نوشته بود، و مادر دیگه گفته بود من صبر میکنم تا زمانی ک خودش دلش بخواد گوشش رو سوراخ کنه!
بنظرتون اینقدر رشد عقلانی پیدا کردن ک حالا خودشون بخوان تصمیم‌گیری کنن؟؟

من اصلا نمیتونم همچین اجازه ای بدم ک خودش برای همه چیز تصمیم بگیره، فکر می‌کنم احتیاج داره ک من کمکش کنم ،راهنماییش کنم. خوب و بد رو بهش نشون بدم .....
من بهش اجازه میدم بعضی تصمیمات ساده رو بگیره مثلا این ک کدوم عروسک رو بیاره مهمونی
ولی این ک راجب سلامتی و تنش بخواد تصمیم بگیره، بنظرم فرزندم توان تصمیم‌گیری درست رو نداره