خیلی جالبه مادرشوهرم قبل بارداریم میگفت نازایی،حامله بودم میگفتن دروغ میگه حامله نیست،زاییدم نیومد بیمارستان دیدنم،یه لیوان آب تا حالا دست من نداده

دوهفته پیش عفونت کرده بستری شده بیمارستان ناراحته و شاکی که چرا من بچمو نزاشتم پیش مامانم برم بیمارستان همراه بمونم پیشش

میدونی آدم خودشیفته رو فقط بایذ بهش بی محلی کنی تا دنیا رو سرش خراب بشه ...نادیده بگیریشمیفهمه قدرتی نداره

دمت گرم خوب کاری کردی
بعضی ادما خیلی بیخودن و لیاقت توجه و احترام ندارن ولش کن

پس با بی محلی کردن. بهش بزار حساب کار دستش بیاد عزیزم
اتفاقا بی محلی کردن و بی توجهی به این ادما نابودشون میکنه موفق باشی گلم😂❤️

ادم خود شیفته فقط باید دور از جون برینی دهنش

کار خوبی کردی عزیزم

خیلی کاره خوبی کردی

ایول خوب حرفی زدی 😘😘😘

نمیدونم اینجور افراد حسودن یا بیشعورن

عجب اعجوبه ای

هم خودمون مادرشوهر میشیم مادر زن میشیم بالاخره باید دست پس داد

عزیزای دلم نگاه ب بدی آدما میکنید شما مثل اونا نشید خدا هست میدونه چکار کنه ...من خودم مادر شوهرم خیلی بلا سرم آورد خیلی چیزا شنیدم ازش ولی همش صبرو تحمل کردم سپردم دست خدا ...خدا قربونش برم همه چی برام درست کرد درصورتی منم اصلن نگاه ب بدی هاشون نکردم کارای درست انجام دادم بدون اینکه ب روشون بیارم شماها چ ب سرم دادین همه کار هم براشون کردم الان هرجا میریم هرجا باشیم همه میگن واقعا خیلی تحمل داری خیلی درک وفهم داری ولی اونا ندارن ...خدا جوری دستشون رو میکنه که خودتم نمیفهمی ولی من برای رضای خدا هرکاری کردم الان اونا خیلی پیش من گیر هستن چون مادرشوهرم چشمش نابینا شده و خیلی نیازم داره همیشه هم میگه ببخش اگر چیزی گفتم منم گفتم خدا ببخشه...ولی خب همین که خدا هوام داره زندگیم برکت میده بخاطر کارام برام بسه ....همیشه سعی کنید مثل آدمای مقابلتون نباشید ی روزی ازدستشون میدید می‌فهمید

گل کاشتی دختر😁

آفرین بهت

مادرشوهرمنم هیچ کاری برام نمیکنه فقط توقع ازم داره و شوهرمو پر میکنه

بسیارررر کار درستی کردی .
هرچی عوض داره گله نداره.
تازه تو نوه اونو حامله بودی وظیفه اش بود اما تو که بچش نیستی وظیفه نداری

عزيزم زمين گرده،هر كاري با بقيه بكنه آخرش سر خودش مياد،كاش حداقل بفهمن كه كجاها بدي كردن و به خودشون بيان

مثه مادرشوهرمن حامله بود هیچ وقت نگف زنه حاملس یه چی درست میکنم ۲تا قاشقم به این بدم هیچوقت یادم نمیره مهمون داشت منم نمیدونستم مهمون داره طبقه بالاشم بو غذاش اومد اینقدررر دلم خاست بعد تو بشقاب برنجی یه قاشق بخدا قسم یه قاشق اونم تو بشقاب برنخی خورشت سبزی ریخت اورد منم نخوردم اینقدررر ناراحت شدم واسه زایمانمم نمیامد ختنه کردیم اصلا به رومون نیورد که ختنه کردین هیچ الان تا یه کاری ازم میخاد همه اون چیزا میاد جلو چشم که اون روزیی که من به تو احتیاج داشنم کاری واسم نکردی حالا از من توقع داری