ببین اون با شیر تو سیر نمیشه میگی غذاهم کم میخوره بخاطر همین نق میزنه باید درکنار شیرخودت شیرخشک بدی که کمتر بهت بچسبه هم اون راحت بشه هم خودت
ببخشیداگه قلط املای داشتم ویکم تولانی شدعزیزم خواهرم گلم
سلام گلم عزیزم کار همیشه هست بیشتربا بچه بگذرون وقطیدا ببرپارک پیاده روی کنیدباهم بیشترباهاش بازی کن بچه اند شیتون بازی گوش بیشترخستش کن بازی کنیدباهم دخترمنم همین جوره شایددمو دیقه میاد ی مک میزند او میرد باز میاد پیرنما میزندبالا ی مک میزند منم همیشه با روی خوش بهش میخندم بهش میدم این روزا میگزره پ چه بهتر با بچه وقط بگذرونیم سخت نگیریم هم به بچه خوش بگذردهم به خدمادربه خدا منم دخترم اصلن آروم نمیگیرد بازم میگم خدا هزارم تبه شکر که منا لایق مادری دونسته وبهم ی بچه سالم دادی خیلیا هتا درآرزوی این هستند که ی بچه بهش بدند ولی نمیشد انهمه چه دارند پول مال سروت آنچنانی یا حتا خونه مرتب ومنضم میگندکاشک ی بچه بود گری میکرد خونه را میریخت بهم نمیزاشت بخابم ولی مادر بودم وما که الان لایق مادر بودن هستیم وخدا بهمون ی بچه سالم وسر حال داده همیشه خدارا صدهزارمرتبه شکر کرد🙏🙏انشاعلاه که شماهم خدای صبر ایوب بهدبده که کنار بچد بحدخوش بگذرد وهمیشه سالم وسرحال کنارخانواده بهتون خوش بگذردگلم 💋💋💋🫶🫶🫶🙏
منم توشرایط توام🥺🥺🥺
درکت میکنم عزیزدلم اگه میتونی چند روز برو خونه مامانت استراخت کن یا اینکه از اونا بخواه بیان.قشنگ میفهممت تنها چاره این دوران کمک گرفتنه
عزیزم درکت میکنم منم بعضی وقتا اینجوری میشم.چه میشه کرد ادمیمم خسته میشبم..بازم رفتارامون نسبت به پدرمادراامون بهتره😂😂اونا بیشتر مارو میزدن
عزیزم من این با گوشت وپوست درک میکنم فقط چاره اینه که ببریش پارک یا خانه بازی خسته بشه وکم کم شیر ازش بگیری یا من خودم چون زود بود داخل شیشه بهش آبمیوه میدادم وقتی هم خوابید شیر خشک اینجوری گشنه نمیشد این بچه ها باهوش وبا انرژی زیاد پیش میاد دعواشون کنیم عذاب وجدان نداشته باش ولی بعدش با بغل کردن بازی جبران کن عزیزدلم
من الان دوماه دخترم شب تاصبح تو خواب بیدارمیشه واقعابریدم همش به تو فکرمیکنم چطوری تحمل کردی من کم اوردم امشب اومدم خونه پدرم واقعا خسته شدم
پسر منم همه این کارایی که مادرا گفتید رو میکنه منم شیرم کم بود بهش شیرخشک میدادم ولی الان نزدیک دوماهه لب به شیرخشک نمیزنه فقط شیر خودم انقد بهم میچسبه.گاها دیوونه میشم.سه روزه مریض شده اسهال و استفراغ.امروز صبح بهش تخم مرغ آبپز میدادم که شاید بهتر بشه نخورد منم دعواش کردم بعدش کلی عذاب وجدان داشتم 😔😔😔😔
مادر بودن واقعا سخته
مادر و همسر و زن خونه بودن سه تاش با هم واقعاً کاره سختیه..........
عزیزم من همین مشکل تورو تاره باشدت بیشتر دارم رفتم روانپزشک بهم دارو داده حالم خیلی خوب تر شد
خیالت راحت بدون کوچکترین قضاوتی درکت میکنم و بهت حق میدم همه ما یه روزایی از مادربودنمون از این همه فشاری ک ب تنهایی داریم ب دوش میکشیم خسته میشیم و ممکنه عکس العمل نشون بدیم و کاملا طبیعیه ب نظرم اگه ب کمک درست و حسابی داشتیم و انقد فشار بچه داری رومون نبود راحتتر میشد باهمه چی کنار اومد
راس میگی عزیزم
حق داری
کاملا حق باتوعه
خسته ای حق داری
ناراحتی حق داری
اعصابت خورده حق داری
دیگران درکت نمیکنن حق داری
اما چه میشه کرد
بچس
ما خواستیم بیاد این دنیا
سعی کن حموم میری همیشه غسل صبر بکن
بسته های خواب کودک بگیر
بسته های از شیر گرفتن بگیر
تو اینستا هستن ماما هایی ک این بسته هارو میفروشن
خودت ب خودت امید بده
از خدا صبر طلب کن
امیدوارم خدا عمر با عزت بهت بده
ک با صبوری پسرتو بزرگ کنی
خودتم سرزنش نکن
تو بهترین مادر هستی برای کارن
پسره شر و شیطونی دارن
منم بعضی وقتا مث تو میشم
ولو شاید بدتر
اما هیچ کار نمیشه کرد. فقط صبر
این فکر رو نکن که تو تنها مادری هستی که کم میاری و سر بچه ت داد میزنی.خیلی از ماها همبنیم.نداشتن کمک و نداشتن یه وقت برای خودمون داغونمون کرده.
ولی خب تنها چیزی که منو نجات میده اینه که میدونم دخترم جز من کسیو نداره که برای مادری کنم پس صبوری میکنم .سعی میکنم قهوه بخورم انرژی بگیرم.به این فکر میکنم که این اوضاع نهایتا یه مدته .بعدش همه چی درست میشه.تا اخر که بچه های ما کوچیک نمیمونن و رشد میکنن و بزرگ میشن☺️
همه همینیم عزیزم عذاب وجدان داریم نکنه کم گذاشتیم چرا داد زدیم چرا صبور نبودیم خودت و سرزنش نکن من خودم چند شب پیش عذاب وجدان داشتم انقد گریه کردم
عزیزم همه بچه ها همینن واسه اینگه چسبیده بهت سعی کن با غذا سیرش بکنی اگه اشتها نذاره بهش اشتها اور بده الان سنش همینه با وسایل خانه بازی میکنن امرز دختر تمام خاک شیر ریخت تو اشپزخانه تو مادر بدی نیستی منم خسته ام چند شبه نخوابیدم منم فوشش میدم عصبانی میشم
عزیزم تقریبا هممون مثل همیم منم دخترم همینه ب خدا وقتی شوهرم خونه نیست تو بغلمه همش غذا درست میکنم معذرت میخوام دستشویی هم با خودم میبرم خودش همش ب من چسبیده ولی چاره ای نیست گناه دارن مگه بجز ما کیو دارن ترس از جدایی دارن فقط تا میتونی از خدا بخواه حوصله بهت بده و از شوهرت بخواه تایمایی ک خونست کمکت بده
من آدمی هستم ک همیشه ظرفشوییم باید تمیز باشه.. گاهی آوا بهم میچسبه نمیزاره کاری کنم ظرفشویی بهم ریخته هست منم بهم میریزم .یروزهایی کم میارم..باید ب خودمون این حق بدیم ک خسته بشیم و کلافه بشیم و گاهی حتی از فشار یکم بلند با بچهامون صحبت میکنیم😥😥😥
منم بهت حق میدم .
.هر شب از مقدار و ساعت شیر خوردنش کم کن .تکونش بده. گاهی بجا شیر آب بده تموم بده بخوابه یکم سخته.مقاوت کن ببین چطور نتیجه میده
درکت میکنم پسرمنم اینطوری شد خوابش میاد نمیخابه فقط گریه بخاطر دندونم هست کلا بچه هایی ک شیر مادر میخورن دکتر پسرم میگفت یک سال ب بعد بیشتر وابسته میشن بخاطر همین غذای کمتری میخورن منم گاهی داد میزنم عصبانی میشم وقتی میخابه انقد خودمو لعنت میکنم ولی باز فردا همون اش و همون کاسه دیگه زمانی ک گریه میکنه انقد ب خودم میگم بچست نمیتونه بگه درد داره کمتر سعی میکنم سرش داد بزنم خودمو نیشگون میگیرم اروم میشم
من واقعا درکت میکنم اصلا نمدونم چرا هی روز ب روز نگهداری ازشون سخت تر میشه همش بهانه همش نق نق منم داغونم موقع خواب فقط باید باهاش کشتی بگیرم از صبح که بیدار میشم تا شب ساعت ۲یا۳همش بیدار دیروژ کلا دوستان خوابید منو کلافه کرده بس که گریه کرد نق نق کرد بردمش آتلیه همش گریه کرد دیروز وقت داشت اما نتونستم یکدونه عکس ازش بگیرم
حق میدم بهت شلوغی بچه ها یه وقتایی خارج از صبر ماس دختر منم وابسته سینمه دراز بکشم زمین حتی گشته نباشه سینمو میخوره منم الان یه چند وقتیه کمتر کردم سرش با آب خوردن گرم میکنم شیر نخواد و اینکه بازی میکنم باهاش زیاد شعر میخونم میرقصم باهاش یکم بهتر شده و یه وقتایی ام میدم شوهرم یه بیست دیقه خرید اینا ببره با خودش که بلکه ازمن یکم فاصله گرفتنو یاد بگیره
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.