۱۰ پاسخ

آره دختر منم میگه سلام بای بای می‌کنه...میگه خوبی؟؟؟بعضیا خیلی خوشرو جواب میدم بعضیا نگاه میکنن...می‌دونی سیاه دل شاید نباشن شاید تعجب میکنن بچه های بزرگ تر از اینا سلام بلد نیستن بچه انقدی انقد قشنگ بلده...خودتو اینجوری قانع کن😂😂😂

اکثرا همینجورین زیاد تمایلی ب بچه نشون نمیدن ما دوهفته پیش رفتیم ارذبیلو تبریز برام خیلی جالب بوپ چقد بچه دوست بودن من کلی شهر رفتم مسافرت هیچ جا مث اونجاها انقد بچه رو دوس نداشتن تو صف نونوایی یه خانومه دید بچم وانمیسته یه نون بهمون داد یا هرجا اسکان داشتیم کارکنای اونجا خیلی با بچه خوشرو بودن این رفتارشون جالب بود برام

حالا من بهتون میگم‌که بهش یاد بدین به همه سلام نکنه
باید فرق دوست و فامیل و اشنا رو با غریبه متوجه بشه

وای دقیقا مردم یجوری رفتار میکنن انگار بچها ادم فضایین و ازشون فرار میکنن و هی اه اوه میکنن دیروز رفتیم شام بیرون خیلی شلوغ بود سفارشمون‌طول کشید پسرم کلافه شد هی بهونه گرفت آنقدر رفتار مردم زشت بود با گریه اومدم بیرون😔شستشو مغزی دادن انگار سگ و گربه رو به بچه ترجیح میدن

دختر من همین سلام می کنه و روابط خوبی داره اما بچه بزرگترها حتی جواب نمی دن

سلام عزیزم پسر منم دقیقا اینجوریه و متاسفانه خیلیا اصلا توجه نمی کنن

مردم وحشی شدن از گرونی هست و این اینستا و دنیای مجازی

دختر منم خیلی اجتماعیه ب همه لبخند میزنه سمتشون میره ولی من دوس ندارم انقد سمت همه بره اصلا اشنا و غریبه نمیکنه هرکی بگه بیا میاد خیلی بده اینجوری میترسم

من تایید نمیکنم این رفتار ولی شاید واقعا بعضیا تو وضعیت روحی خوبی نیستن و حوصله ندارن .بهتره همدیگه رو درک کنیم

دختر من خیلی اجتماعیه…. همش دوست داره با همه صحبت کنه؛ میریم خانه بازی بعضی مامان ها از قیافشون معلومه دوست ندارن بچه دیگه نزدیک بچشون بشه،… باباش میگه بگو نره نزدیک کسی،،،، اما من میگم نه!!! این بچه روح سالم و نرمال داره چرا به خاطر آدم هایی که روحشون دچار مشکله ( حالا هر مشکلی ها؛ وسواس؛ ترس از مربضی؛ غرور، درونگرایی غیر عادی و .،..) بچه رو از حالت سالمش خارج کنیم…. برعکس بعضی مامان ها که میگن به بچه بگو سلام نکنه من کامل مخالفم؛ این امر و نهی اعتماد به نفس و روحیه بچه رو خراب میکنه؛ آموزش باید فعلا غیر مستقیم باشه( رفتار پدر مادر و حرف های غیر مستقیم ) تا بعد ها آموزش های مستقیم داده بشه

سوال های مرتبط

مامان رادوین مامان رادوین ۲ سالگی
سلام خانوما شبتون خوش
گفتم بیام یکمی حرف دلمو بزنم پسرم خوابه از وقتی خوابیده همش یه چیزی تو دلم داره یه طوری میشه انگار دارن تو دلم رخت میشورن خیلی حالم بده من خیلی مادر نالایقی هستم چند روزه اصلا حوصله پسرمو ندارم وقتی هم پسرم شیطونی میکنه یه چند تا حرف از حرصم میگم بعد پشیمون میشم خدا چرا من لال نمیسم‌اخه 😭😭
نمیدونم چرا اینطوری شدم اصلا حوصله خودمم ندارم شوهرم که هیچ اصلا هیچ حسی بهش ندارم انگار دارم با مرد غریبه زندگی میکنم ولی واسه پسرم خیلی دارم کم کاری میکنم نمیدونم چرا انرژی ندارم همش خستم دلم نمیخواد تو خونه خودم بمونم همش دلم میخواد برم پیش. خانوادم بدم پسرمو نگه دارن من استراحت کنم نمیدونم چرا حس تو خونه موندن و سر و کله زدن با بچه و شوهر رو ندارم
موندم چیکار کنم دلم واسه پسرم میسوزه اون الان بیش تر از هر چیزی به محبت و توجه من و پدرش نیاز داره ولی هیچ کدوممون بهش این ها رو نمیدیم پدرش که هیچ منم بعضی وقت ها باهاش بازی میکنم حرف میرنم بعدش دیگه حوصلم نمیکشه دلم میخواد چن ساعتی ماله خودم باشم بی خیال بشم استراحت کنم چیکار کنم که این حس بره بتونم پر انرژی واسه پسرم وقت بزارم تو رو خدا راهنماییم کنید 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻