۱۲ پاسخ

من نه خواب داده نه خوراک فاز اینایی که میگن دلت برا این روزا تنگ میشه نمیفهمم فقط دلم استراحت و یه خواب عمیق میخاد فقط میگم کی بزرگ میشه یکم راحت شم

و من هرررروز این جملات تورو میگم
هرکی میگه وای شیرین ترین روزا
من میگم حاضرم ۵سال از عمرم کم کنن ولی این بچه بزرگ بشه
خسته شدم
خسته جسمی
خسته روحی

عزيزم واقعا سخته حتي وقتي خواب و غذاشوتم درست باشه همين كه ااز صبح تا شب باهاشون هستي و ادم هيچ زماني براي خودش نداره خياي سخت و افسرده كننده ميشه بعضي وقت ها.
من مشاور كه رفتم ميگفت يك ليست از كارهايي كه دوست داري وقتي بچه ات خوابه يا نيست بنويس، و حتما سعي كن انحامشون بدي حتي زمان خيلي كم.
ميتونه كارهاي خيلي ساده مثل يك حموم كردن باشه! وقت هايي كه خوابه يا يك زمان هايي حتي ١٥ دقيقه دست همسرم هست و من ميرم يكم انرژي براي خودم بگيرم. حتي ميرم شير ميخرم و ميام و حالم بهتر ميشه همين كه يكم دورم از خونه

سلام عزیزم خدا قوت.ببین همه ماها همینیم بخدا.من شبا دیگه نایی برام نمیمونه.یه موقع هایی وسط لالایی خوندن شب زبونم گیر نداره.ولی خب ماخودمون خواستیم بیاریمشون دیگه

عزیزم مادر بودن همینه دیگه
هیچ وقت نمیشه مثل قبل بود ولی هرچی زودتر هویت جدیدتو پیدا کنی راحت تر میتونی کنار بیای و کنترل اوضاعو دست بگیری...من خودم با اینکه شب چندین بار واسه شیر دادن بیدار میشم اما صبح یه ساعت زودتر از پسرم بیدار میشم کتاب میخونم بعدش با هم بازی می‌کنیم موزیک شاد گوش میدیم ظهرم باهم دوسه ساعت میخوابیم بعدشم همین روال تا آخر شب
بهش سخت نمیگیرم میذارم لباساشو کثیف کنه به وسایل دست بزنه غذاشو هر چقدر میل داشته باشه میخوره موقع کارای خونه و آشپزی هم حواسشو پرت وسایل خونه میکنم دیگه اذیتم نمیکنه..بعضی وقتام میگم مامانم یکی دو ساعت میاد میبرتش

همدردیم اینکه همش خونه ام بیشترافسردم میکنه رفیقی هم ندارم باهاش برم بیرون یاخونه

منی ک با ۳ تا بجه سروکله میرنم به بچه های بزرگم باید بگم هی بلندش نکنید می افته سروصدا نکنید بزارید نیم ساعت بخوابم

بلاخره بچه داری همینه دیگه بایدتحملتون ببرین بالاهمه این دوران گذروندن

سلام وای من بدترم خیلی شیطون شده تازگیادست به کارهای خطرناک میزنه کلافم اصلا😭

منم همینجوری ام🥲همه جام درد میکنه بخدا..خودشم دور از خانوادمم خیلی سختتره🥺

مث همه ی ما همینه دیگ بچه داری

همسرتون کمکتون نمیکنه

سوال های مرتبط