بگم تو یه گروه تلگرامی اشنا شدیم باورت میشه؟😂😂 دید گلستانیم خوشش اومد مخمو زد
خونه عمم همو دیدیم😍
تو اینستاگرام 🤭لایو گرفته بود من رفتم تو لایو. بعد ش هم اومد پی وی م و 😂😂😂
موقع رد شدن از مغازه اخم کرده بودم عاشق اخمم شده بود 😁😛😛
سنتی بود ازدواج ما. معرفی کردن دیدیم پسندیدیم. حرف هم نزدیم باهم😂😂😂 خیلی دختر بهش نشون داده بودن نخاسته بود منو تو نگاه اول پسندید
خونه بابام اینها می ساخت اونجا من دید بد یک هفته اومد خواستگاری
دختر همسایه و این داستانا😅
دوران دانشجویی 😃البته هم دانشگاهی نبودیم
تو مسجد خیلی یهویی😂🖖
سنتی😁
بعد چند جلسه گفتگو و مشاوره دیدیم میخوریم به هم الانم ک سه تایی ایم👀
در دنیا مجازی یاهو 😁😁دوست شدیم امد شیراز همو دیدیم بعد دیگه رفت قطع رابطه کردیم تو اینستا همو پیدا کردیم شماره رد و بدل شد زنگزد امد خواستگاریم سال ۹۶ عقد و عروسی کردیم امسالم که توراهی داریم
عشق در نگاه اول😂ب دریا نگاه میکردم همو دیدیم حرف میزدم لال شدم، رد شد رفت، تو ی برنامه شماره داد بعد 5ماه رفتم ببینمش فهمیدیم همونیم پشمامون ریخت🥺🥰
تو گروه تلگرام بودیم اومد پیوی بعد کلی چت آشنا در اومدیم میشناختیم انگار همو پیشنهاد دوستی داد بعد مدتها قبول کردم یکسال دوست بودیم سال ۹۸ سال ۹۹عقد کردیم دی۱۴۰۱عروسی کردیم بهمن ۴۰۲حامله شدم دیگ ۴۰۳انشاالله سه نفره اییم 😅😅
همسایه بودیم دوست بابامم بود ۱۴سالم تفاوت سنی داریم عاشقم شد دو هفته باهم در ارتباط بودیم اومد خاستگاری یادش بخیر چقد بخاطرش جلو همه وایستادم ی فامیل مخالف بود ولی خوب ارزششو نداشت😁
فامیلیم جرعت حقیقت بازی میکردیم اعتراف کرد😂
پسر عمو مامانم بود بابابزرگم اوردش خاستگاری
داستان خودم : شوهرم دوست .دوست پسر رفیقم بود منو دیده بود پسندیده بود بعد دعوت کرد عروسی باهاش برم منم قبول کردم رفتم باهاش 😂😂😂
اگ میشد وویس دادمیدادم اینجوری حوصله تایپ ندارم😄
هیچی منو دید خوشش آمد سریعا خاستگاری😂😂
کون لَقش🔪🔪😤
مامانا کسی بچش تو خواب زور میزنه نمیدونم چرا بچم خابیدع زور میزنه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.