تجربه زایمان
پارت آخر
رفتم سرویس بهداشتی ولی شکمم کار نکرد ،چون محیط بیمارستان پوست ندارم الکی گفتم شکمم کار کرده😐🤣حتی به شوهرمم دروغ گفتم چون می‌دونم اگه راستشو میگفتم نمیذاشت خودم مرخص کنم 😑
دخترم شیر خورده بود ادرار کرده بود ولی مدفوع نکرده بود هنوز که خدا خیر بده یکی از ماما های خوش اخلاق بیمارستان ب کمکم اومد و ی کوچولو آب و نبات ب دخترم همراه شیرم داد و شکمش بعد ی ساعت کار افتاد و ساعت ۲ مرخصمون کردن...(دکترم هیچی زیر میزی نگرفت فقط بیمارستان ۷میلیون ۷۰۰گرفت اونم چون بیمه تامین نبودم و بیمارستان مال تامین اجتماعی بود ولی چون تمیز و خوب بود ترجیحم این شد به جای بیمارستان دولتی برم تامین اجتماعی )
واقعا فکر نمی‌کردم اینقد آسون سزارین شم بدون مشکل چون سزارین سخت میکنن الان ،واقعا دم دکترم گرم تا عمر دارم دعاش میکنم ❤️
الآنم بعد ۶ ،۷روز ک از زایمانم گذشته خداروشکر بخیه هام خشک شده من بخیه کشیدنی انتخاب کردم و روز سوم چسب بخیه رو تو حموم در آوردم و هرروز هم میرم حموم با شامپو بچه بخیه هام میشورم و سشوار میکشم و دو بار در روز آدامس کوهی دود میکنم بخیمو،قراره ۴ روز دیگه یعنی ۱۰ روزگی آوین برم بخیه هام بکشم ,دست دکترم خیلی سبک بود و خداروشکر زایمان خوبی داشتم ،الانم میخام برم شهر خودم خداروشکر سرپا شدم و میتونم کارام بکنم .انشالله همه زایمان آسون و راحتی داشته باشن چ سزارین چ طبیعی و تجربه های قشنگتون بیاین برامون تعریف کنید❤️
سوالی بود در خدمتم🥰امیدوارم کمکی کرده باشم و تجربم ب درد خورده باشه ❤️

۹ پاسخ

ببخشید میگم ولی چ پرستاریه به نوزاد یک روزه اب و نبات داده

اب و نبات ب بچه ۱ روزه دادی :/ بعد تجربیاتتم در اختیار دیگران میزاری :/ وای خدا

مبارک باشه عزیزم
میگم شیافت و نواربهداشتیت تو بیمارستان خودت عوض میکردی یا همراهت واست عوض میکرد

عزیزمم مبارکت باشه قدمش پر از خیر برکت باشه مرسی که تجربتو نوشتی منم ۲۱سال پیش ۵/۵بدنیا اومدم

سلام عزیزم قدم نورسیده مبارک کدوم شهر زایمان کردین

عزیزم بعد از عمل که رفتید خونه چه کارایی را مجاز بودید انجام بدید که بخیه ها عفونت نکنه مثلا فقط باید خوابید تا خوب شه؟ من شنیدم حتی بچه هم نباید بغل کرد درسته؟

سلام عزیز دلم انشاالله خدا هم خودت و هم نی نی ت و در پناه خودش حفظ کنه گلم تو رو بخدا منم شنبه سزارین میشم دارم از ترس و استرس میمیرم برام دعا کن گلم

تجربه شما باعث شد من استرسم و کلا دیدگاه بهتری برای سز پیدا کنم چون احتمالا سز بشم درحالی ک طبیعی دوست داشتم واقعا ازت ممنونم خدا خیرت بده

عالی بود آن شاالله تومراحل زندگیت موفق باشی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ ماهگی
تجربه آخر زایمان
بعدش بچرو سریع بردن از پیشم و باز گفتن زور بزن😐جفتت هنوز نیومده پایین هم زور بزن هم سرفه کن ولی من صدام ک در نمیومد ب خاطر اینکه صدام و مینداختم تو گلوم ب خاطر زور توانم نداشتم ک زور بزنم، بیخیال دراز کشیدم گفتم نمیتونم دکتر و صدا کردن اومد دست انداخت تو و یکی شکمم و بدجور فشار داد جفت اومد بیرون و دیگه واقعا دردی نداشتم جز ی درد پریودی ساده، رسید ب قسمت افتضاح بخیه😅بی حسی زدن و قسمت داخلی و بخیه زدن هیچی نفهمیدم منم خیلی زیاد بخیه خوردم چون دکتر قشنگ با قیچی پاره کرد و میگفتن واژنت اصلا بافت خوبی نداره، بخیه واقعا خیلی دردآور بود نمیدونم چطوری بقیه میگن ما اصلا نفهمیدم درد بخیر، قسمت بیرونی و ک بخیه میزد گفت اینجا اصلا بی حس نمیشه و قراره دردارو بفهمی، هر بخیه ای ک میزد من دقیقا می‌فهمیدم، بدبختی دیگه این بود ک هر 10دیقه یکی میومد شکمم و فشار میداد، بخیه ها نیم ساعت طول کشید و رفت و هر ی ربع میومدن شکمم و فشار میدادن ولی دیگه دردی نداشتم، فقط هنوزم بعد دو روز بخیه هام خیلی درد میکنه در حدی ک نمیتونم بشینم و خیلی سخت راه میرم و یاد دردایی ک کشیدم میفتم حس میکنم قرار نیست دیگه بچه بیارم😅😂ولی ب هانا ک نگاه میکنم میبینم چقدر این دردا می‌ارزید، زایمان چ سزارین چ طبیعی سختی های خودشو داره ولی واسه من واقعا طبیعی خیلی سخت بود، الانم ک بچم تو دستگاهه ب خاطر زردی دعا کنید فردا مرخص بشه من بعد ی هفته درد و بخیه و فلان آرامش بگیرم، امیدوارم همه ب سلامتی و با درد کمتر زایمان کنید ♥️
مامان نفس مامان نفس ۳ ماهگی
# پارت سوم
من استرس داشتم دکترم نیاد هی میگفتم دکترم اومد میادش؟دکتر رو عصرش دیدم اومد گفت نگران نباش موقع زایمانت میام واقعا استرس داشتم سر یک ربع خودشو رسوند بیمارستان رفتم اتاق عمل چون شام خورده بودم از کمر بیهوشم کردم پرسنل اتاق عمل و مسئول بیهوشی فوق العاده مهربون و خوش اخلاق بودن بعد چند دقیقه پاهام سنگین و بیحس شد بعدم صدای گریه نوزاد رو شنیدم واسه من که قبلش خیلی درد طبیعی کشیده بودم مثل بهشت بود داشت تو اتاق عمل خوابم میبرد فقط نفسم تنگی میکرد و حالت تهوع داشتم که گفتن طبیعیه ساعت ۱۲
و ۴۵ دقیقه دختر گلم به دنیا اومد هیچی درد نداشتم تا از ریکاوری بیام بیرون ساعت ۲ و نیم بودش همسرم و پرسنل بیمارستان گذاشتنم رو تخت چون پاهام سنگین بود ساعت ۸ صبح از بیحسی دراومدم درد بخیه هام قابل تحمل بود ولی چون قبلش سوزن فشار بهم زده بودن رحمم به شدت منقبض میشد چون شکمم بخیه بود دردش وحشتناک بود.دو تا شیاف و یک ساعت بعدش یک سوزن بهم زدن دردام اروم شد با کمک مامانم راه رفتم درداش بد بود ولی میشد تحمل کرد واقعا از انتخاب زایمان طبیعی پشیمون شدم بدن آدما با هم فرق داره ولی اگه الان میتونستم انتخاب کنم صد درصد از اول سزارین رو انتخاب میکردم من زیاد اصرار به طبیعی داشتم ولی الان میبینم واقعا سزارین واسه ی من بهتر بود.