۶ پاسخ

میشه بهم درخواست بدی داشته باشمت عزیزم

مبارک باشه عزیزم
عزیزم یه سوال داشتم

بسلامتی مبارکه طبیعی کلا سخته دردش هم زیاده الان مراقب کن ک بخیه ها زودتر جوش بخوره

به سلامتی عزیزم…من چند هفته پیش رفتم بیمارستان بلوک زایمان یه خانومی اونجا زایمان طبیعی داشت و صداش میومد…من از اول تا اخر که اونجا بودم براش اشک ریختم و ذکر گفتم🥲خدا قوت بهت عزیزم خیلی مراقب خودت باش و حسابی استراحت کن که جون بگیری و ان شالله با حال خوب و بدن قوی سرپا بشی

به سلامتی بزرگشه عزیزم برای منم دعا کن 🙂❤️

چقدر خوب شده من با ماما خصوصی قرارداد بستم پنج پونصد گرفته

سوال های مرتبط

مامان آوینَم🤱🏻❤️ مامان آوینَم🤱🏻❤️ ۴ ماهگی
تجربه زایمان
پارت آخر
رفتم سرویس بهداشتی ولی شکمم کار نکرد ،چون محیط بیمارستان پوست ندارم الکی گفتم شکمم کار کرده😐🤣حتی به شوهرمم دروغ گفتم چون می‌دونم اگه راستشو میگفتم نمیذاشت خودم مرخص کنم 😑
دخترم شیر خورده بود ادرار کرده بود ولی مدفوع نکرده بود هنوز که خدا خیر بده یکی از ماما های خوش اخلاق بیمارستان ب کمکم اومد و ی کوچولو آب و نبات ب دخترم همراه شیرم داد و شکمش بعد ی ساعت کار افتاد و ساعت ۲ مرخصمون کردن...(دکترم هیچی زیر میزی نگرفت فقط بیمارستان ۷میلیون ۷۰۰گرفت اونم چون بیمه تامین نبودم و بیمارستان مال تامین اجتماعی بود ولی چون تمیز و خوب بود ترجیحم این شد به جای بیمارستان دولتی برم تامین اجتماعی )
واقعا فکر نمی‌کردم اینقد آسون سزارین شم بدون مشکل چون سزارین سخت میکنن الان ،واقعا دم دکترم گرم تا عمر دارم دعاش میکنم ❤️
الآنم بعد ۶ ،۷روز ک از زایمانم گذشته خداروشکر بخیه هام خشک شده من بخیه کشیدنی انتخاب کردم و روز سوم چسب بخیه رو تو حموم در آوردم و هرروز هم میرم حموم با شامپو بچه بخیه هام میشورم و سشوار میکشم و دو بار در روز آدامس کوهی دود میکنم بخیمو،قراره ۴ روز دیگه یعنی ۱۰ روزگی آوین برم بخیه هام بکشم ,دست دکترم خیلی سبک بود و خداروشکر زایمان خوبی داشتم ،الانم میخام برم شهر خودم خداروشکر سرپا شدم و میتونم کارام بکنم .انشالله همه زایمان آسون و راحتی داشته باشن چ سزارین چ طبیعی و تجربه های قشنگتون بیاین برامون تعریف کنید❤️
سوالی بود در خدمتم🥰امیدوارم کمکی کرده باشم و تجربم ب درد خورده باشه ❤️
مامان علی جانم👼🏻🩵 مامان علی جانم👼🏻🩵 ۳ ماهگی
سلام 🙋🏼‍♀️

اومدم یه توضیح کوتاه هم راجب بیمارستان بدم برای کسایی که سوال کردن🥰

بیمارستانم نیکان سپید (خصوصی)بود

که خدایی من خیلی راضی بودم پرستار ها و ماما ها خیلی پیگیر بودن

زایمانم طبیعی بود که همون اولی که بستری شدم رفتم تو اتاق خودم که هم اتاق درد بود و هم اتاق زایمان یعنی از اولش تا بدنیا اومدن علی جانم تو همون اتاق بودم

همسرمم اجازه داشت کنارم باشه که از همون اول تا اخر پیشم بود🥹(چقدرم حضورش مفید بود برام)

قصدم برای اتاق بخش( بعد زایمان) خصوصی بود که وقتی زایمان کردم خواستم برم تپ بخش اتاق خصوصی ها پر شده بودن

ولی اتاق های معمولیش دو تخته بود که اصلا اذیت نشدم من یه پرده هم بینمون کشیده میشد

برای وسایل هم
به مادر لباس و پوشک دادن
به بچه هم یه دست کامل لباس و دور پیچ دادن و پوشک
ولی خب من هم برای خودم لباس بردم هم برای علی جونم

همراه هم شب مامانم موند پیشم (فقط خانم میزارن بمونه تو بخش زنان)
غذا هم وعده ای به همراه میدادن

مامای همراهمم توی تیم دکترم (لیلا سعیدی ) بود که از اول بارداری همراهم بود که ۱۸۰۰ هم هزینه گرفتن برای روز زایمان که من واقعاااا راضی بودم

دکترمم برای زایمان هزینه ای نگرفتن

هزینه بیمارستان هم شد ۲۵ تومن که شوهرم وقت تسویه که رفته بود
گفته بودن بیمارستان برای زایمان طبیعی بهمون پنج تومن هدیه تخفیف دادن😁😁
که شد ۲۰ تومن کلا

سعی کردم همه سوالا رو جواب بدم باز اگه چیزی جا مونده بپرسین عزیزا😘😘
مامان Sevda🫀✨ مامان Sevda🫀✨ ۴ ماهگی
٣:

بعدش بچه رو بردن كه واكسن هاشو بزنن منم بعد اينكه بخيه هامو زدن بردنم ريكاوري پرستاراي زايشگاه خيلي مهربون بودن هر ٥ دقيقه ميومدن ميگفتن دخترم درد نداري سرت درد نميكنه لرز داشتم كه گفتن طبيعيِ سه بار هم شكممو فشار دادن كه بي حس بودم و اصلا متوجه نشدم (بعدا همسرم گفت من كه بستري شدم دكترم ٤ ٥ دفعه زنگ زده به گوشيم و حالمو از شوهرم پرسيده)
بعد از ١ ساعت بردنم بخش كه بازم نتونستم همسرم رو ببينم🥲 چون رفته بود طلا بگيره برام سورپرايزم كنه كه نرسيد🥹
ساعتاي اول خيلي بد بود كه پاهامو حس نميكردم و نميتونستم به پهلو بشم خيلي بد بود كم كم كه سر پاهام باز شد يكم حالم بهتر بود حداقل پاهامو ميتونستم تكون بدم اما خيلي گرسنه ام بود و خيلي تشنه از صبحش قبل عمل ميخواستم آب بخورم كه نزاشتن ساعت ٨ صبح عملم تموم شد ساعت ٨ شب گذاشتن چيزي بخورم كه با مايعات گرم گفتن شروع كن منم نسكافه خوردم بعدش هم اومدن راه بردنم اصلا هم سخت نبود فقط از تخت پايين اومدن سخت بود يكم فرداشم كه ديگه مرخص شدم خلاصه كه راضي بودم از زايمان سزارين…
من بيمارستان مريم بودم هزينه تراشي اي كه ميگن نداشت ولي بعضي از پرستاراش واقعا سگ بودن و رسيدگي نميكردن بستگي به شيفت داشت شيفت صبح من پرستارم خيلي خوب بود اما شيفت غروب نه شيفت شب هم قابل تحمل بود ولي اگه باز بخوام زايمان كنم اين بيمارستان انتخابم نيست..
مامان فاطمه مامان فاطمه روزهای ابتدایی تولد
دیگه ماما زنگ زد به دکترم گزارش داد و دکترم گفت بستریش کنید
دیگه ساعت ۴ و نیم صبح دقیقا لحظه اذان بود بستری شدم و بهم لباس برای بستری شدن دادن و پوشیدم و بهم گفتن رو تخت دراز بکش مامای بخش باز مجدد نوار قلب بچه رو گرفت و سرم وصل کرد دردام یکم کمتر شده بود تخت کناریم یه خانمی بود که اون ۲ سانت بیشتر باز نبود اما مامای خصوصی گرفته بود که از ساعت ۷ صبح اومد بهش ورزش داد و ماساژ داد ساعت ۸ و نیم صبح زایمان کرد
ساعت ۸ صبح بود که شیفت ماماها عوض شده باز دوباره معاینه شدم گف همون ۴ سانته کیسه ابمو پاره کرد دردم یکم بیشتر شده بود مامای شیفت اومد بالاسرم گف اینجوری نمیشه اگه همینجوری دراز کش باشی حالا حالاها کار داری و زایمان نمیکنی بهم گف بلندشو کنار تختت ورزش کن و اسکوات بزن منم بلند شدم همینجور که ببخشید از زیرم کیسه اب خالی میشد ورزش میکردم خلاصه قر کمر و ورزش زیاد جوابگو نبود و تخت کناریم با اینکه ۲ سانت بود به کمک مامای خصوصیش فول شد و زایمان کرد اما من ...