۲۲ پاسخ

بیمارستان دولتی نرو اصلا دیوونن

واقعا هیچی حالیشون نیست

آره رفتار بعضی هاشون اصلا خوب نیس انگار مجبورشون کردن آوردن اونجا

اره خوب رغتار نمیکنن اصلن

بیمارستان پاستور و مهرگان خدایی بخش زایمانش خوبه . من توبارداریمم هروقت درد داشتم رفتم خوب و باارامش رسیدگی کردن .فقط بدیش این بود. جایی بهت رسیدگی میکردن که زایمان طبیعی و میدیدی اگه کسی بود

من ی بار کوثررفتم انقد بیتربیت بودن میگم ب من درمانگاه فلان قرص روداده ضررنداره میگه دکتربوده گاو ک نبوده گفت باید بستری بشی منوفرستاد اتاق بخش نامه بستری بگیرم دیدم از جوون تاپیرمرد ۹۰ساله ک بادستگاه نفس میکشه همه کنارهم بودن انقدرترسیدم ک نگوباگریه رفتم خونه گفتم ی بلایی سربچم میارن

کدوم بیمارستان رفتی

وای ازین بیمازستان دولتی
منم یباز تو ۲۵،۶ هفته بودم فکر کنم، انقباض داشتم رفتم بیمارستان رودسر ان اس تی بدم
خود بخش اصلی زایمانو نذاشتن برم یه اتاق تریاژی بود تو همون بخش زایمان که گفتن برو اونجا
ولی از همون ورودی بخش اصلی رو دیدم ینی سکته زدم و میلیون ها بار برای وزن بالام خدارو شکر کردم🤣، چون من وزنم بالاست باید حتما واسه زایمان برم مرکز استان
بعد رفتم بیمارستان قائم، مثل هلو زایمان کردم و اومدم خونه
ینی اول که تو بخش زایمان طبیعی بودم حااااال کردم دوست داشتم زود زایمان نکنم که بیشتر بمونم اونجا، رفتم تو وان اب اینقد حاااال داد که نگو
حالا اگه وزنم پایین بود مجبور بودم برم همین رودسر خراب شده
واقعا همون ورودیشم وحشتناک بود
هم خیلی کثیف
بیمارستان قائمم بالاخره کثیف میشد ولی هر چند ساعت میومدن حسابی تمیز میکردن اصلا نمیذاشتن کثیفی بمونه

منم آخر ما ۷ بودم ۳۲ هفته کمتر بودم
آبریزش داشتم بعد ۴ بار رفتن بیمارستان بستری کردن
شانس من رفتم ای سی یو اونور ای سی یو زایشگاه زنان بود دونفر همزمان داشتن سقط میکردن جیغ و داد میزدن و...من چقدر ترسیده بودم وحشت داشتم اصلا
بعد اونا رو منتقل کردن اتاق عمل یه پرستار گفت بیا برو بخواب جای این زن ک سقط کرد من مردم زنگ زدم شوهرم چقدر ترسیدم داشتم میمردم هی‌میگفتم براچی منا میبرید اتاق سقط هیچی نمیگفتن واقعا از ترس و استرس داشتم جون میدادم
بعد یه دکتر‌اومد گفت بخاطر اینک جا نبود گفتیم بری 🙄 از اتاق زو تخت منو میخاستن ببرن اونجا
واقعا خدا لعنت کنه ک نمیگن اینا باردارن استرس نباید داشته باشن خیر سرشان....

رفتی کوثر خراب شده اره؟

کدوم بیمارستان رفتی

واقعا ک احمقن کدوم بیمارستان رفتی بگو ما مسیرمون اونجا نیوفته 🤣
من میخام برم دهخدا

البته میدونم شماها با یزد زیاد فاصله دارین منم یزدی نیستم فقط کلی گفتم هر جایی. دکتر خوب نداره

بیمارستان دولتی رفتن اشتباه محضه

دکتر خوب نمیری دکتر فقط دکترای یزد

کدوم بیمارستان همشهری

اصلا دیگ رفتی نذار ب هیچ عنوان معاینت کنن الان شیاف بذار بخواب فقط

سلام عزیزم درخواست دوستی میدی؟ کدوم دکتر میری قزوین. قبلا یه دکتری بودن بنام فاطمه اعتماد واقعا کاربلد بود حتی اینستا هم جواب میداد نمیدنید کجا رفته

کدوم بیمارستان رفتی؟

کدوم بیمارستان رفتی

عزیزم تو بارداری بیمارستان رفتن اشتباه
اکثرا دانشجو هستن بعد بیشتر دوست دارن روی یکی کاراشونو تست کنن
سعی کن اینجور مواقع با دکتر خودت تماس بگیری یا یه بیمارستان خیلی خوب بری
بیمارستان های دولتی ب درد نمیخورن

واقعا

سوال های مرتبط

مامان مهرزاد💙 مامان مهرزاد💙 هفته سی‌وپنجم بارداری
تجربه بیمارستان بازرگانان و دکتر گلناز کیانی :

💎💎💎💎💎

من از اول بارداریم تا ۲۰هفتگی تحت نظر دکتر دیگه ای بودم و خداروشکر همه چی کنترل شده .
با تحقیق های زیاد بیمارستان بازرگانان رو برای زایمان انتخاب کردم . توی لیست پزشکان زنان ، دکتر کیانی درصد بالایی رضایت داشت و امروز اولین ویزیتمو پیشش رفتم .
ساعت ۱۰نوبت داشتم که از ساعت ۹ونیم رفتم بیمارستان . منشیش یه ماما بود که ضربان قلب بچه رو گذاشت وزنم و فشارم هم گرفت و برام پرونده تشکیل داد .
ساعت ۱۰ونیم منو یه سری خانم باردار رو فرستاد کلاس بارداری و گفت چون میخوای اینجا زایمان کنی اجباریه . خلاصه تا ۱۱ونیم وقتمو گرفت و برگشتم ببینم دکتر اومده یا نه که گفت دکتر عمل داشته ۱۲میاد . من نشستم تا ساعت ۱/۲۰ دقیقه که نوبتم شد و دکتر ویزیتم کرد . خیلی خیلی سرش شلوغه ولی ارزشش رو داشت به جهت اینکه مهارتش حتی از نوع نگاه و طرز صحبت کردنش مشخصه . همه مدارکمو چک کرد و برام ازمایش گلوکز و سونو نوشت . گفت هروقت انجام دادی توی واتساپ برام بفرست تا سریع بررسی کنم .
مامان سیدمیثم سیدمهدی مامان سیدمیثم سیدمهدی هفته سی‌وسوم بارداری
خاطره من از زایمان طبیعی
قسمت دوم
هفته ۳۶ وارد مطب دکتر شدم و زمان معاینه لگن بود تا ببینن شرایط زایمان طبیعی رو دارم یا نه
ترسیده بودم و دکتر هم ندیدم ‌که از ژل استفاده کنه. فقط این رو بگم که درد بدی داشت و وقتی از مطب اومدم بیرون با بغض به همسرم گفتم دیگه پیش این دکتر برنمیگردم
دکتر خیلی خوبی بود ولی بعد از این تجربه و اینکه از خانم دیگه ای شنیدم بخاطر اینکه به زایمان بعدیش برسه با معاینه های بیش از حد سعی کرده بچه ایشون رو یک ساعته به دنیا بیاره و باعث شده ایشون درد بیشتری بکشه تصمیم گرفتم دکترمو عوض کنم
دوباره مخالفت ها شروع شد اما من گوشم بدهکار نبود
اینبار گشتم دنبال یه ماماهمراه خوب و دو تا رو انتخاب کردم وقت گرفتم تا همون هفته باهاشون آشنا بشم. در نهایت بخاطر برخورد خوب و تخصص یکیشون تصمیم گرفتم بجای دکتر متخصص پیش همین ماما زایمان کنم
حالا سوالات شروع شده بود که چرا با وجود دکتر متخصص میخوای پیش ماما زایمان کنی؟؟ دیوونه ای؟؟
اما تفاوت این ماما با دکتر قبل و جواب سوالات رو تو قسمت بعد میگم
همینطور راجب معاینه ی اصولی که هیییچ دردی نداشت...