مامانا من یکم نگرانم مسیحا اصلا دیگه تنهایی هیچ کاری نمیکنه می‌ترسه انگار
امروز برده بودیمش شهر بازی اصلا بازی نمی‌کرد نق میزد که فقط من پیشش باشم باهاش بازی کنم یا بغلم باشه به نظرتون ترسو شده ؟ یا به خاطر دندوناشه داره در میاد اینجوری شده
بیش از حد وابسته من شده حتی حمام دستشویی نمیشه برم انگار می‌ترسه جلو چشمش نباشم

نیلایم همینه
من فک میکنم نرماله و بخاطز اضطراب جداییشونه
و اینکه وقتی وارد محیط جدیدی میشن‌میترسن و تا ب اونجا عادت کنن و ترسشون بریزه یکم زمان‌میبره

الان اوج تایم اضطراب جدایی بچه هاس کارن منم همینجوری شده جتی تو خونه من دارم ظرفم میشورم میاد پتیین پای من ماشین بازی میکنه باید دورش بگذره به نظررم مترس چون اغلب هپینجورین منم شوهرم باهاش وقت میگذرونه ولی باز وابستش نیست

طبیعیه همه بچه هاهمینن

شاید اولین باره بردیش ترسیده کم کم خودت باهاش میبردی تو بازیا بازی می کرد

بسپریدش به پدرش و ازش دور بمونید
من پسرمو از اول سپردم به پدرش حتما در طول هفته چند ساعتی رو باهم وقت میگذرونن در طول شبانه روزم وقتی از سره کار میاد پدرش باهم هستن چند ساعتی
خودم رو مشغول میکنم
این باعث شده اعتماد به نفس پسرم بالاتر باشه ک کاراشو خودشوانجام بده