مامانا شما هم اینجوریین که شبا دلشوره میگیرین در مورد بچه؟ من همش میگم نکنه سرشو بد بزاره نتونه نفس بکشه نکنه سردش بشه یا وقتی خوابه یهو میزنه زیر گریه بغلش میکنم آروم میشه ولی میترسم دوباره تکرار شه دلشوره میگیرم

عزیزم، بچتون دیگه بزرگ شده، خودش دیگع میتونه از خودش دفاع کنه سرش رو درست بزاره، پتو هم سعی کن یه پتوی نرم، یا کیسه خواب بندازی، من که روی دخترمو مداوم نمیندازم چون یه سال اول بدنشون از درون حرارت داره، خودش سردش باشه نمیندازه کنار از روش! منم هوشیار میخوابم اما استرسشو ندارم

عزیزم اون استرست به بچه منتقل میشه بچه نه ماهه اولا که نفسش بند نمیاد چون میتونه غلت بزنه دوما توانایی اینکه سرما و گرما رو هم متوجه بشه داره سوما دماسنج مگه تو اتاقش نداری دیگه وقتی دما مناسبه استرس نداره
بخواب بذار اون بچه ام بخوابه

این دلشوره از وقتی شروع میشه که تو شکمون هستن میگم وای نکنه بند ناف دور گردنش باشه چرا لقد نزده و ... تا آخر عمرمون ادامه داره هر چقدر بزرگ بشن و هر جقدر ما پیر بشیم

منم همین جوریم

نه والا من اینجور نیستم میخوابونمش و دمای بدنشو چک میکنم و میگیرم با خیال راحت میخوابم

اره
حس نگرانی مادرانه دارم
اما سخت نمیگیرم
چون همه مادرا این حس نگرانی رو دارن از وقتی اون بچه تو وجودمون بوده تا الان که کنارمونه

نه بابا 😂😂😂😂

وای اره منم اینجوریم

ن بابا منک میخابم ب هیچی ازاین نگرانی هاهم فک نمیکنم
قبل خوابم یک سوره ای چیزی براش میخونم میفرستم سمتش و میسپارمش بخدا
میگم خدایا خودت مراقب فرزندم باش حفظش کن
بعد میخابم راحت