۲۳ پاسخ

خب چرا سروتهش نکردین بعد میزدین تو پشتش هندونه در میومد اونطوری ک تو دست کردی تو گلوش بیشتر خفه میشد😐 چن بار تیکه های میوه و غذا تو گلوی بچم گیر کرد بعد پاهاشو با دستم گرفتم تو هوا سرشم پایین ،زدم تو پشتش تا در اومدن،،،تو رو خدا حواست باشه اولین اشتباه میتونه آخرین اشتباه باشه،،منکه اصلا تیکه بزرگ میوه دیگه نمیدم دست بچم🥺

خیلی ترسناکه این طور مواقع ادم دستپاچه میشه
خداروشکر بخیر گذشته
من همیشه تیکه های کوچیک میکنم میوه ها رو ولی همون کوچیکا رو همه با هم میکنه دهنش خیلی میترسم

یا ابولفضل خودت ب بچه ها رحم کن
حالا که حالش خوبه براش صدقه بده، عرفان من هم هندونه رو زیاد میزاره دهنش همش استرس دارم، یا مثلا موز رو میخواد یباره همشو بکنه تو حلقش

واااای چی کشیدی اون لحظه خدارحم کرده ی صدقه بده. خدایاشکرررت

خداروشکر بخیر گذشت عزیزم🥲
یکی از اشتباه ترین کارها انگشت کردن درون دهان بچه است که باعث خفگی میشه،(دور از جون بچه ها)
سریع با اورژانس تماس میگرفتی میزاشتی روی اسپیکر راهنماییت میکرد

خدارو شكر
عزيزم بايد سريع بچه رو ميگردونيد و به حالتي رو به بالا ميزديد تو کمرش
هول كرديد درك ميكنم
منم يبار اينجور شد سريع خوابوندمش رو دستم كوچولو تر بود
خدا رو شكر صدقه بديد

دستتو فرو میکنی دهن بچه زخم نشده؟؟؟

😱😱اونجور مواقع ازپشتش ضربه بزن

😱😱😱😱
خیلی سخت بوده
خداروشکر ی صدقه نذری چیزی بده

😱😱😱خداروشکر، خیلی مراقب باش خب بشین کنارش وقتی میخوره یاآبشوبگیربده بخوره

یاصاحب الزمان 😭😭😭😭قربونت برم خدا موهای تنم سیخ شد بخدااا

خداروشکر به خیر گذشت

من بچم شش روزگی اینطور شد یادم میوفته سردرد میشم😭خدا رحم کرد بچم زنده موند

وای چه ترسناک بوده

وااای منم تامرز سکته میرم تو گلوی بچه چیزی گیرکنه....خدارحم کرد
خداروشکر بخیر گذشت

وای چه حالی داشتی اون موقع خداروشکر به خیر گذشت

یا ابالفضل 🥲خداروشکر

دست تو دهنش کردی خیلی کار خطرناکی بوده باید برش میگردوندی می‌زدی ب پشتش

عزیزم تو گوگل مانور هایملیخ رو بزن ویدئوی رو ببین یاد بگیری انشالله که هیچ وقت دیگه پیش نمیاد ولی در اینجور مواقع باید اون رو انجام داد

یا فاطمه ی زهرا،،خدا رو شکر واقعا،،پسر منم قبلا در طول روز خیلی زیاد گلوش گیر میکرد ولی ۲بارش واقعا بد بود قشنگ خدا جون دوباره به بچم داد

مادر پدرا باید اموزش کمک های اولیه رو حتما ببینن اینجور وقتا سریع زنگ بزن اورژانس شکرخدا رفع شده

توروخدا مواظب بچهاتون باشید

نذری کردم، تا صبح نخوابیدم همش فکرکردم مرده بالای سرش جم نخوردم

سوال های مرتبط

مامان حلما نمک مامان حلما نمک ۲ سالگی
دیشب حلما داشت با ماشین پسرم بازی می‌کرد یهو پسرم اومد از دستش گرفت ماشینو حلما رفت تو حالت گریه بغض کرد که گریه کنه نگو بچه نفسش نمیاد بالا من تا متوجه شدم بلند شدم بگیرمش رفت سمت مبلی که باباش نشسته بود سیاه شد خورد به مبل افتاد زمین باباش بغل گرفت بچه کلا دست و پا و گردنش اینا شل شد شد سیاه سیاه نمیتونست نفس بکشه هرچی باباش میزد پشتش اصلا جواب نمیداد هرچی هم میومدم از دستش بگیرم نمیداد به من تو خونه بال بال میزدیم یه لحظه باسنش گرفتم محکم فشار دادم خودش هم انگار ترسیده بود یکم نفسش اومد ولی باز نفس نمیتونست بکشه باباش بردش کنار شیر آب هی آب پاچید رو صورتش من فقط خودمو میزدم جیغ از ته دلم میکشیدم خدارو صدا میزدم باباش گفت مثل اینکه یکم داره نفس میکشه سریع گرفتم بغل دوویدم لب پنجره آنقدر شوک بود بچه حتی بعدش گریه نکرد فقط آروم شروع کرد نفس کشیدن رنگش برگشت و منو نگاه می‌کرد تو اون حال هی منو بوس می‌کرد خدا دیشب دوباره حلمارو به من بخشید اینو نوشتم بگم توروخدا بیشتر بچه هاتون رو دوست داشته باشید قدرشون بدونید شکر کنید بابت بودنشون کمتر عصبی بشید من خودم خیلی زود عصبانی میشم اما کنترل میکنم ولی از دیشب یادم نمیره اون صحنه که بچه داشت میرفت منو باباش نمیتونستیم کاری کنیم برای ما هم دعا کنید .انشاالله رحمت خدا شامل حال همه بشه از جمله ما