خانوما من حال روحیم خیلی بده اصلا قابل وصف نیست
نمیتونم بچه رو بپذیرم و باهاش ارتباط بگیرم همش کارم شده گریه و غصه
خدا از شوهرم نگذره که منو مجبور کرد به بچه داشتن

اون طفل معصوم گناه داره شما با گریه هات اذیتش میکنی....خدا قهرش میاد ناشکری نکن بچه نعمته گلم خدا بهت یچیزی داده تازه باید شکر کنی خدای نکرده چیزی ک ازت نگرفته

عزیزم قدرشو بدون میدونی چقد ادم تو حسرت بچن ناشکری اصلن نکن چون منم یه بار ناشکری کردم و همش میگفتم میخوام چیکار که اتفاق خیلی بدی افتاد واز دست دادمش ولی خداروشکر الان بازم باردارم

مامان تربچه جان، کاملا میفهمم که چی میگی، بعضی از مردها توسط مادرشون درست تربیت نشدن، و سختیش برای زن هاشون هست، خدا بچه هاتون رو حفظ کنه، یه کانال تو ایتا هست، کلاس همسرداری هست ولی درواقع کمک میکنه شما به آرامش برسید، اگر دوست داشتی واست لینک تجربه ها رو میفرستم، خواستی ثبت نام کن قیمتش 300 هست، قسطیش هم میکنن واستون، ولی خیلی به آرامشتون کمک میکنه

کانال تجربه های کلاس همسرداری تنهامسیر
https://eitaa.com/joinchat/892535157Cc6bb3bfaec

🔶 برای ثبت نام کلمه "همسرداری" رو به آی دی زیر ارسال فرمایید:👇🏼👇🏼
@admin_hamsardari

شرایط ثبت نام خدمتتون تقدیم میشه.

ادمین تجربه ها:
@Admin_tajrobe

عزیزم الان حالت خوب نیست حق داری فشار روته حق داری اما به مرحله ای رسیدی که خودت برای خودت مسئله سازی می‌کنی میدونم سخته اما یکم دیدگاه تو عوض کن چندتا فرشته داری که همه در آرزوشن.پارک نمیبری نمیتونی عیب نداره تو خونه باهاشون بازی کن جیغ بزن بگو بخند .باهم کیک درست کنید آب بازی کنید .آنقدر اینا زود بزرگ بشند حسرت بخوری کاش برمیگشت و دستای کوچیکشون و دوباره میتونی دست بگیری.ببوسی بغلشون کنی....یکم توکل کن .اگه اهلشی نماز استغاثه حضرت زهرا بخون.یکم ب خودت برس .پاشو دختر وقتشه با انرژی حرکت کنی تازه اول راهی

عزیز دلم میدونم خیلی شرایط سختی داری و تا کسی جای شما نباشه نمیتونه درکتون کنه ولی خدا رو چه دیدی اونی که فکر میکنی الان اضافیه یه روز میشه مرهم همه دردات، در هر صورت بنظر من پیش یک مشاور برو تا بهترین راه و برای آروم شدن دلت بهت بگه

سلام لطفا در اولین فرصت یه ازمایش تیروئید بدید .و در صورت نرمال بودنش حتما حتما حتما به مشاوره رجوع کنید .تا اروم اروم حالتون بهتر بشه و از این حال خارج بشید .

عزیزم غصه نخور برامنم ناخواسته شد دخترم یکسال و نه ماهه هست الان
خیلی وقتا بغض میکنم چون بچم تو این سن به مادر احتیاج داره نیاز داره بغلش کنم باهاش وقت بگذرونم ولی من حتی توان خودمم ندارم همه تلاشمو میکنم سرگرمش کنم شوهرم باهاش بازی میکنه خودم نشستنی باهاش بازی میکنم خیلی احساسی همش دوست داره بلندش کنم الان دیکه وقتی میشینم کنارش میکم بیا مامان بغل کن همو بغل میکنیم مه بتونم نیاز دخترمو برطرف کنم بازبااین تایپیک. بغضم گرفت و میتونم کامل درکتون کنم

دوقلوها چندسالشونه

ای بابا عزیزم چرا اخه